۱۳۸۷ فروردین ۵, دوشنبه

وضعيت توليد سينما در سال 82

سينماي ايران در سال 82
گفتگو با محسن شمس در باره وضعيت توليد سينما در سال 82
محسن شمس كارشناس و پژوهشگر سينماي ايران در دو گفتگوي پيشين به شماي كلي وضعيت توليد سينماي ايران، مديريت تجهيزات فني، مدلسازي تاريخ سينماي ايران، هرم نيروي انساني، موج سينماي جوان ايران و ارايه يك نگرش ساختار گرايانه و تحليلي از چگونگي ورود و شكل گيري نيروي انساني سينماي ايران پرداخت. شمس در اين گفتگو به پيش بيني فرآيند توليد سينماي ايران پرداخته است كه از واپسين روز جشنواره فجر امسال آغاز مي شود. چگونگي توليد، توازن ميان توليد و ظرفيتهاي سينماي ايران، موج سينماگران جديد، پيش فرض ها و پيامدهاي اين روند براي سينماي ايران نگرشي است كه دغدغه هاي محسن شمس را شكل مي دهد.
آينده و افق سينماي ايران و خروج از باتلاق نگرش هاي محدود روزمره به سينما عمده مطالبي است كه در اين گفتگو مطرح شده است.

بر اساس روال معمول سينماي ايران در سالهاي پس از انقلاب ماه بهمن –جايگاه خاصي دارد . در بهمن ماه پرونده يكسال توليد و فعاليت سينما بسته مي شود.جشنواره برگزار مي شود. اين بخش مورد توجه همه است ،مطبوعات مي نويسند مردم و مسئولين توجه دارند. در بهمن ماه يك اتفاق مهم ديگر هم براي سينماي ايران رخ مي دهد.كه كمتر كسي به آن توجه دارد .آنچه كه در بهمن ماه به انتها مي رسد بايد از يك نقطه ايي آغار شده باشد. هيچ آغازي بدون پايان نيست و هيچ پاياني بدون آغار. ما هميشه به پايان يكسال فعاليت سينما توجه داريم .اما كمتر درباره چگونگي آغازوچگونگي شكل گيري آن حساسيت داشته ايم .ما همانطور كه يكسال فعاليت را در پايان آن مي توانيم مطالعه كنيم. پس مطالعه آغازفعاليت هم بايد ممكن باشد.البته اين بحث تازه ايي نيست .مشخصا ربطي هم به سينما ندارد ،در هر حوزه ديگري هم چنين نگرشي مي تواند وجود داشته باشد. ولي يافتن يك « متدلوژي » و « تبين يك روش » براي اعمال اين نگرش در حوزه مديريت و مطالعات سينمايي حايز اهميت است . براي من اين موضوع در طول يك دهه اخير كه با برخي نهادهاي سينمايي همكاري داشته ام همواره مطرح بوده است . اما درسال هاي اخير با توجه به تغييرات رفتاري در حوزه سينما ،توجه به مسايل پبش روي اهمبت بيشتري پيدا كرده است.
نتايج بخشي از اين مطالعات را در فرصتهاي پيشيين دراختيار خوانندگان گرامي قرار دادم. تقريبا آنچه در جشنواره فجر 81 رخ داد با آنچه در شماره هاي 5 و 7 مجله اراه شده بود،همخواني داشت .بدنبال همان روند در اين فرصت ،نگاهي خواهيم داشت به آنچه در سال 82 در سينماي ايران روي خواهد داد
بنابر اطلاعات موجود و ثبت شده سينماي ايران با توليد 71 فيلم بلند سينمايي پرونده خود را در سال 1381 يه پايان رسانيد.از فهرست مورد مطالعه 159 عنوان فيلم سينمايي در جدول سال 1382 قرار گرفت. براي اينكه نتايج تحليل اطلاعات منطقي تر و مستدلل تر باشد 60 عنوان فيلم را كه احتمال توليد آنها كمتر از30% بود ازجدول خارج كرديم .وضعيت كنوني توليد سينماي ايران به اين شرح است.
مرحله صداگذاري 8 عنوان فيلم بلند سينمايي
مرحله تدوين 13 عنوان فيلم بلند سينمايي
مرحله فيلمبرداري 22 عنوان فيلم بلند سينمايي
پيش تولد 48 عنوان فيلم بلند سينمايي
مجموع توليد 91 عنوان فيلم بلند سينمايي
از جنبه هاي مختلفي مي شود به جدول نگاه كرد، در نظر داشته باشيم اين اطلاعات كامل نيست :
- توليد 50 فيلم (كليد خورده ) تا پايان سال جاري قطعي است.
- با درنظر گرفتن ظرفيت توليد سينماي ايران ( 50تا 70 فيلم در يكسال) وظرفيت اكران (35تا 45 فيلم) ، اين ميزان توليد، در اين مقطع قابل تامل است. يعني اگر همه شرايط درماه هاي آينده ثابت باشد ، توليد اين مقدار فيلم هم از نظرظرفيت هاي پشتيباني توليد فيلم و هم ازنظرظرفيت نمابش بيشتر ازظرفيت هاي معمول سينماي ايران است .واين درحالي است كه بعيد به نظر مي رسد شرايط ثابت بماند.
- از اين تعدادفيلم ، براي 67 عنوان فيلم پروانه ساخت صادر شده است .
- توليد 4 فيلم به شكل ويديويي اعلام شده است.
- توليد 11 فيلم با سرمايه گذاري بخش دولتي انجام خواهد شد.
- بر اساس اطلاعات موجود توليد 67 فيلم به تهيه كنندگي بخش خصوصي اعلام شده است.
- ازمجموعه توليدات سال 82، توليد 2 فيلم جز توليدات پرهزينه و سنگين محسوب مي شود.
- توليد 2 فيلم با سرمايه گذاري و مشاركت خارجي انجام مي شود.
- توليد 4 فيلم (بخش هايي و يا كاملا) در خارج از كشور خواهد بود
- توليد 1 فيلم بصورت پويا نمايي خواهد بود.
- صدا گزاري 1 فيلم بصورت دالبي انجام مي شود.
- در قياس با مقاطع مشابه در سال هاي گذشته اين وضعيت رشد قابل توجهي را نشان مي دهد:

وضعيت توليد در اسفند 73 48عنوان فيلم سينمايي
وضعيت توليد در اسفند 74 42عنوان فيلم سينمايي
وضعيت توليد در اسفند 75 77عنوان فيلم سينمايي
وضعيت توليد در اسفند 77 34عنوان فيلم سينمايي
وضعيت توليد در اسفند 78 68عنوان فيلم سينمايي
وضعيت توليد در اسفند 81 91عنوان فيلم سينمايي
البته اين وضعيت مربوط به توليد فيلم بلند سينمايي در يك شرايط حرفه ايي و رسمي است و اتفاقاتي مثل اتفاقات غير حرفه ايي و غير رسمي سال 1381 قطعا وضعيت را دگرگون خواهد كرد.هرچند بررسي وضعيت كنوني از نظر سوابق و تركيب كارگردانان به مامي گويد، وضعيت سينمادرسال 1382 مثل وضعيت سينما در سال 1381 نخواهد بود، اما ويژ گي هاي خودش رادارد، كه جالب توجه است . تا اين لحظه آماري كه در اختيارداريم به اين ترتيب است:

كارگردان فيلم اول 1 نفر كارگردان فيلم دهم 4 نفر
كارگردان فيلم دوم 14 نفر كارگردان فيلم يازدهم 2 نفر
كارگردان فيلم سوم 8 نفر كارگردان فيلم چهاردهم 3 نفر
كارگردان فيلم چهارم 8 نفر كارگردان فيلم پانزدهم 2 نفر
كارگردان فيلم پنجم 7 نفر كارگردان فيلم هفدهم 1 نفر
كارگردان فيلم ششم 3 نفر كارگردان فيلم هيجدهم 3 نفر
كارگردان فيلم هفتم 9 نفر كارگردان فيلم بيستم 2 نفر
كارگردان فيلم هشتم 4 نفر كارگردان فيلم بيست و پنجم 1 نفر
كارگردان فيلم نهم 2 نفر كارگردان فيلم سي و ششم 1 نفر
البته باز هم سينما جوان است .ولي نه به جواني 81 تقريبا 25% ار كارگردانان در سال 1382 سابقه توليد بين 1 فيلم تا 3 فيلم را دارند. كه از اين تعداد 14 نفر درسال 1382 براي دومين بار بخت خود را در سينماي حرفه ايي تجربه مي كنند و 8 نفر براي سومين بار والبته تا اين لحظه فقط 1 نفر براي اولين بار در اين فهرست قرار گرفته است. بايد حوصله كنيم و تغييرات را در ما ه هاي آتي زير نظر داشته باشيم . تغيير اين عدد(كه خيلي هم دور از انتظار نيست ) در سال جاري از تحولات بنيادي در جامعه فرهنگي به ويژه جامعه سينمايي و هرم نيروي انساني سينما خبر مي دهد.رديف هاي اول اين جدول بخصوص رديف دوم يعني حضور 14 كارگردان فيلم دومي و حتي رديف هاي سوم و چهارم ،نكات حايزاهميتي با خود دارند. اين يك اتفاقي است كه درمجموعه تاريخ سينماشايدقابل توجه باشد.چرا؟ توضيح مي دهم، مي خواهم بگويم اين فيلم دومي ها از فيلم اولي مهم تر هستند.در شماره پيشين مجله اشاره اي داشتم به اين موضوع كه از مجموع 648 نفر كارگردان سينماي ايران، 262 نفر (40%)پس از ساختن فيلم اول، موفق به توليد فيلم دوم نشده اند.يعني حضور آنها براي سينما، صرفا درحد يك تجربه بوده و اين حضور، استمرارنداشته است. و حال آنكه اين اتفاق(14 نفر) عملا نشان مي دهد، كارگردانان تازه وارد سا ل هاي اخير جدي تر از آن هستند كه تحليل آمار تاريخ سينماي ايران نشان مي دهد.البته بايد حضور اين گروه را همينطور زير نظر داشته باشيم، ببينيم در سال بعد وسا ل هاي بعد تر فعاليت اين گروه چه نتايجي بدنبال خواهد داشت؟
از يك زاويه ديگر هم مي توانيم اين فهرست را بررسي كنيم . كارگردانان جدول توليد سينما در سال 82 را از نظر سال ساخت اولين فيلم بلند سينمايي (شروع كار حرفه ايي در سينما ) مورد مطالعه قرار مي دهيم ،اين نتايج بدست مي آيد:

سال شروع كارگردان سال شروع كارگردان سال شروع كارگردان
1345 1نفر 1361 1نفر 1372 3نفر
1346 1نفر 1362 3نفر 1373 3نفر
1347 2نفر 1363 2نفر 1374 5نفر
1351 3نفر 1364 4نفر 1375 5نفر
1353 1نفر 1365 6نفر 1376 4نفر
1354 1نفر 1366 2نفر 1377 3نفر
1356 1نفر 1367 3نفر 1378 1نفر
1357 1نفر 1368 4نفر 1379 2نفر
1358 1نفر 1369 1نفر 1380 4نفر
1359 2نفر 1370 1نفر 1381 2نفر
1360 1نفر 1371 3نفر 1382

نتيجه مطالعه جدول بالا تركيب كارگردانان فعال در سينماي سال 82 را اين چنين نشان مي دهد :

كارگردانان با سابقه فعاليت از سال 1345 تا 1357 11 نفر
كارگردانان با سابقه فعاليت از سال 1375 تا 1382 66 نفر







از نظر مطالعه و تحليل محتوايي (موضوع،مضمون و نوع) فيلم ها نيز مي توانيم بحثي را باز كنيم .البته در اين مقطع با توجه به اطلاعات منتشر شده از فيلم ها ،اطلاعات ما دربار كيفيت و وضعيت محتوايي فيلم ها كامل نيست. مطالعه اطلاعات ثبت شده در زمينه دسته بندي موضوعي و مضموني فيلم ها اين نتايج را در بدنبال داشته است:

ملودرام - عاشقانه 1 عنوان اجتماعي – كودك و نوجوانان 12 عنوان
ملودرام - خانواده 4 عنوان كمدي 5 عنوان
ملودرام - ازدواج 1 عنوان جنايي 1 عنوان
اجتماعي 20 عنوان مسايل افغانستان 2 عنوان
اجتماعي – رواتط اجتماعي 1 عنوان مسايل فلسطين 1 عنوان
اجتماعي- جوانان 3 عنوان مستند سفر نامه ايي 1 عنوان
اجتماعي - موزيكال 1 عنوان تاريخ معاصر 1 عنوان
اجتماعي – مهاجرين ايراني 1 عنوان اجتماعي كردستان 1 عنوان
اجتماعي - كارگري 1 عنوان افسانه عاميانه 1 عنوان
اجتماعي – افليت هاي ديني 1 عنوان دفاع مقدس 6 عنوان
اجتماعي – مسايل زنان 1 عنوان
اجتماعيمشكلات اجتماعي 4 عنوان
ممكن است چند فيلم در چند موضوع و يا مضمون مشترك باشد. بيشتر ارايه يك تصوير كلي مد نظر بوده است . 6عنوان فيلم با موضوع «دفاع مقدس» كه اين تعداد نسبت به سال قبل رشد داشته است. 12 عنوان فيلم «كودك و نوجوان» نيز مي تواند براي جشنواره اصفهان نويد خوبي باشد. كاهش گرايش براي توليد فيلم هايي با مضمون «ملودرام هاي عشقي» نيز قابل تامل است. همچنان طرح موضوعات اجتماعي(مشكلات و معضلات )، گرو ه هاي اجتماعي (زنان ،اقليت هاي ديني و جوانان ) مورد توجه تهيه كنندگان و كارگردانان است. مسايل افغانستان نير هنوز مورد توجه سينماگران ايراني است .
هر برنامعه وسياستي كه براي سال 82 مي خواهد تنظيم شود،بايد بادرنظر گرفتن اين وضيت اعمال شود.نوعي اصلاح روش و وضعيت را مي توان بر اساس واقعيت هاي اجتماعي و فرهنگي و افتصادي – سينما شكل داد. عليرغم وجود برخي نارسايي ها ،بي برنامه گي ها و .... رفتار سينما نشان مي دهد كه از ظر فيت ها و قابليت هاي بالايي برخودار است . تداوم اين روند ،اصلاح اين وضعيت و متعادل كردن شرايط نيار به مديريت و برنامه ريزي دارد. به تركيب مجموعه فيلم ها از نظر موضوع و مضمون نگاه كنيد، (البته اين وضعيت همه فيلم ها نيست.) در همين داد وستد هاي دروني،سينما راهش را پيدا مي كند.توجه به مسايل اجتماعي از جمله مسايل جذاب سالهاي پس از انقلاب و به ويژه سال هاي پس از جنگ بوده است. كاهش گرايش به طرف توليد فيلم هاي عشقي ،مثلث عشق،كه در مقطعي به شكل يك موج مطرح شد. اين وضعيت البته دلايل مختلفي مي تواند داشته باشد،ولي به هر حال تا اين مقطع فقط يك فيلم با اين مضمون مطرح است. گرايش به آثار كودكان ، آثار دفاع مقدس نشان مي دهد سينماي ايران در سال 82 ازتنوع نسيي برخوردار است . خفظ و تداوم آن برنامه ريزي و مديريت مطلوب مي خواهد. من در مطلب پيشين درباره اين وضعيت توضيح داده ام، درچنين وضعيتي براي كاهش بار مديريت . بايد از ظرفيت هاي دروني سينما استفاده كرد.به عبارتي ديگر سينما بتواند خودش را مديريت كند. يعني ،احساس بلوغ و خود باوري را بايد در سينما تقويت كرد.غير از اين باشد انرژي ،زمان زيادي براي مديريت كردن مي طلبد،متاسفانه قبلا هم گفته ام مديريت سينما بيش از آنكه به تبين ديد گا ههاي استراتژيك توجه داشته باشند ،بيشتردرگير مسايل تاكتيكي و مسايل روزمره مي شود. همه در يك شرايط بدون افق حركت مي كنند. كسي نگاه جامع ارايه نمي كند،كسي از وضعيت پيش روي تصويري نمي دهد. به جنبه هاي تحقيقي ،مطالعاتي و اطلاع رساني توجهي نمي شود.اطلاعات و راهكارهاي كاربردي و استراتژيك توليد و ارايه نمي شود.
تصويري كه پيش از اين از سينماي 82 ارايه كرديم ، يك افق نسبي از سال آينده است . نوعي نشانه گذاري و علامت گذاري براي يك حركت است . بدون هيچ سفارشي در كنار يك كار پژوهشي ديگربا دو سه نفر آدم علاقه مند سينما، انجام شده است. ولي ملاحظه مي كنيد چه پيامدهايي مي تواند داشته باشد. كار پيچيده ايي نيست، اما، حداقل مسير را براي شما روشن مي كند.اگر بتوانيم اين نشانه هاو علايم را براي كساني كه روي جاده سينما حركت مي كنند، بگذاريم ،و آن را تداوم بخشيم، حالا شما متوجه مي شويد كه كجا اين جاده باريك مي شود،كجا نا همواري دارد،كجا شيب زياد مي شود. اين خود نوعي مديريت است . سيستم خودش را مديريت مي كند.سيستم خودش را بواسطه «فيدبك» يا «باز پس فرست» كنش سيستم، تنظيم مي كند. و واكنش مناسب را ارايه مي كند. اين ويژگي «سيستم هاي باز» است.نوعي مديريت خودكار و اتوماتيك درون سيستمي . بحث من همين جاست،بايد درمديريت سينماي كشور قدرت اين نشانه گذاري راتقويت كنيم.چون اين كار را نمي كنيم .به بحران مي رسيم ،طبيعتا كنترل و مديريت اوضاع در شرايط بحراني خبلي مشكلتر است .
از نظر تركيب كارگردانان در جدول سينماي 82 ، مي توانيم بگوييم سينماي ايران به درجه ايي از رشد از نظر كمي و كيفي رسيده است ، اين از جنبه هاي متفاوت در جاي خود قابل بررسي است . اما از طرفي ديگر بايد گفت كه ما وقتي مي توانيم يك سينماي مطلوب (از نظر توليد و مخاطب) داشته باشيم كه در توليد يك دوره سينمايي (طي يكي دوسال)مجموعه ايي از توليدات با سبك ها و گرايش هاي مختلف هنري را در سبد توليد داشته باشيم .در دادو ستد و كار كرد ميان اينها ست كه ما مي توانيم يك دوره اكران عمومي و جشنواره پر كنتراست و متنوع و جذاب داشته باشيم.
به هر حال هر كدام از اين افراد طيفي از جامعه و افكار عمومي را با خود بدنبال خواهند داشت. هر كدام از اينها مي توانند انديشه ها و ديد گا ههاي متفاوتي را طرح كنند و مخاطبين خاصي را داشته باشند و اگر طي دو و يا سه سال فيلم نسازند ،مخاطبين خودراازدست مي دهند.و اين وضعيت به نفع سينمايي كه از نظر اقتصادي و ... در بحران به سر مي برد نيست. من قبلا هم اشاره كرده ام تداوم روند سينماي سالجاري (سال 81) به نفع سينما نيست. ببينيد اگر از بحران در سينما صحبت مي كنيم ،بايد ببينيم روند شكل گيري اوضاع چگونه است ،كه به نقطه بحران مي رسد.
اين وضعيت قابل مطالعه است . البته بايد لز سينما تعريف داشته باشيم. اين تعربف را از دست داده ايم. الخصوص در سال هاي اخير ،كه هم شرايط دروني مديريت و سازماني سينما دچار فراز و نشيب هايي بوده ،هم شرايط اقتصادي و فرهنگي و هم شرايط فني و تكنولوژيكي ... اتفاقا در چنين شرايطي بيشتر بايد نوجه داشته باشيم ، مطالعه كنيم ، نسبت به سياستها ي اجرايي بيشتر وسواس به خرج بدهيم ، سياستهاي حمايت از صنوف را بيشتر تقويت كنيم ،يك جور حدو و حريم و حرمت قايل باشيم ،ولي دقيقا در همين شرايط مي بينيم بيشترين بي توجهي نسبت به كليت جريان سينما اعمال مي شود.شرايطي به جايي مي رسد كه به نام سينما و براي سينما همه چيز مهم مي شود به غيراز سينما
يك جرياني در 4-3سال اخير در مديريت فيلم كوتاه را ه مي افتد، يك مجموعه انبوه توليد را بدون هدف و بدون سياست روشن راه مي اندازد. بعد هم رهايش مي كنند.(اطلاعات اينها همه با عدد و رقم و نمودار قابل ارايه است) بعد همين تفكر مديريت بخش هايي از سينماي حرفه ايي را بدست مي گيرد . به اتفاقات روي داده در سينماي حرفه ايي سال 81 با روند حركت 4-3 ساله اخير توجه كنيم . بعد مي گوييم چرا فيلم بدون پروانه ساخت ساخته شده است؟ چرا فيلم بدون پروانه ساخت در جشنواره پذيرفته شده است؟ چرا سينما بي رمق است؟ چرا از سينماي حرفه ايي دور شديم؟ چرا جوجه را رنگ مي كنيم و به جاي قناري ارايه مي كنيم ؟ بعد هم مي گوييم انقلاب ديجتال است . كجاي اين رفتارها با انفلاب ديجتال همخواني دارد ؟ و ما از كجا الگو برداري كرده ايم؟
اگر از سينما تعريف داشته باشيم (در همه سطوح) يعني بدانيم ازچه چيزي بايد پاسداري كنيم،چه چيزي را توسعه دهيم،تحولات تكنولوژيك چه روند و چه كميت و چه ماهيتي دارند اين اتفاقات روي نمي دهد. اين سطحي نگري ها و ساده انگاري ها را به نام تكنولوژي جديد در بوق نمي كنيم .چرا نبايد براي ما مهم باشد كه چرا فلان كارگردان در سه ساله اخير كار نكرده است ؟ در فلان موضوع و يا مضمون اصلا كاري انجام نشده و در فلان موضوع تراكم توليد بيش از حد است ؟(اين وضعيت آدم را ياد وضع توليد سيب زميني و پياز در برخي از سال ها مي اندازد) اين زنگ خطر را كجاي سينما بايد به صدا در بياورد؟،مسئول كنترل چراغ راهنماي سينما كجاست ؟بايد بخشي ويا گروهي ايجاد شود كه كارش پرداختن به اين مسايل باشد. برنامه ريزي توسعه و مديريت نحول ، اگر به يك چنين سطحي برسيم ،مي توانيم بگوييم ،به يك سطح مديريت اسراتژيك رسيده ايم. اگر نه همين است كه هست.سينما كار خودش را مي كند و مديريت سينما فرصت مي كند كه فقط اين حوزه را جمع و جور كند. و در برنامه ريزي هاوسياست گذاري ها، اثر گذاري كمرنگي خواهد داشت .
در خصوص مسئله حضور جوانان در جشنواره امسال ، يك سوتفاهمي در حال شكل گيري است كه بايد خيلي ظريف و هوشمندانه به آن نگاه كنيم، اگر با اين حضور مخالفت كنيم به خطا رفته ايم .اين كه چرا جوانان آمده اند.اين چرا ، معني ندارد؟ جوان قدمش خير است. در جامعه ايي با خصوصيات جامعه ايراني حضور جوانان يك واقعيت اجتناب ناپذير و پذيرفتني است.آنچه ايجاد ابهام و سئوال مي كند اين حضور نيست . بلكه بي سياستي و بي تدبيري هدايت اين جريان است ، اين كه مي گويم بايد به تعريف جديدي ازسينما برسيم و برمبناي آن حركت كنيم،همبن جاست. يك جريان فيلم كوتاه و فيلم جوان داشته ايم كه كار خودش را مي كرده . حالا به دليل تحولات تكنولوژيك (كه براي جريان سينما مطلب تازه ايي نيست اين رفت و آمدهاي تكنولوژي و نو شدن روش ها جزء ذاتي هنر صنعت سينماست.) سادگي و ارزاني كار با ابزار اين جريان شتاب گرفته است . ما به عوض اينكه اين بخش را تقويت كنيم، هدايت كنيم،مديريت كنيم،سينماي مستند را اعتبار بدهيم،سينماي كوتاه را اعتبار بدهيم ،جشنواره ها و رويداهاي ديگر فرهنگي درست بكنيم واين پتانسيل را به جاي خود هدايت كنيم ، مي آييم سطح سينماي حرفه ايي را پايين مي آوريم ؟ سطح سينما را كوچك مي كنيم؟يك جور سينماي غير كلاسيك ، غير حرفه ايي ، ارزان ، بدون جذابيت ، بدون مخاطب عام ،بدون گيشه ، نوعي سينماي اگزپريمنتال (تجربي ) كه حتي تهيه كننده و كارگردان آن هم اصرار به نمايش و اكران عمومي آن ندارد. مطرح كردن فيلم كوتاه و فيلم اولي ها در يك جشنواره ملي و بين المللي بيست ساله نه خدمت به سينما حرفه ايي است و نه خدمت به فيلم كوتاه و نه خدمت به جوانان .
به دليل بي برنامگي و سو مديريت موجي از انتقاد را متوجه بخش جوان سينما (كه بخش بالنده سينما است) مي كنيم .جرياني كه بايد آن را به جاي بايسته آن هدايت كنيم تبديل به يك بحران و مي كنيم. و حال آنكه مي توان اينها را ازهم تفكيك كرد.
درهيچ دوره ايي ازتاريخ سينما (در طول 80 ساله سينماي داستاني) حتي درسال هاي اوج توليد اواخر دهه50 هم ،تركيب نيروي انساني به اين شكل نبوده است . كه يك باره اين تعداد فيلم اولي و فيلم دومي در يك سال داشته باشيم . سال 80 تعداد فيلم اولي ها 20نفر بود در سال 81 اين تعداد به 30 نفر رسيد سال 82هم 14نفر فيلم دومي داريم،بايد منتظر فيلم اولي ها در سال جاري باشيم . به هر حال با اين روند ما با يك سينماي نيمه حرفه ايي و غير حرفه ايي جدي روبرو خواهيم بود.كه اين در جاي خود خيلي هم خوب است. البته اين مسئله كشور ما هم فقط نيست .شما در اينترنت بگرديد ،جريان عظيمي از توليد كنندگان و فيلمسازان و جشنواره ها و روش هاي انتقال و نمايش اين فيلم ها(فيلم كوتاه ويديويي – ديجتالي) بر روي اينترنت فعال هستند.يعني در حال پيدا كردن جايگاه خود هستند . نه اينكه بيايند و جاي ديگري را تنگ كنند. اين نكته مهم بايد مورد توجه مديران و كارشناسان قرار گيرد.جامعه مجازي فيلم كوتاه، جشنواره مجازي و... ايجاد يك چنين فرصت ها و امكانات انرژي نهفته درون يك سيستم را آزاد مي كند. اشكال كار ما همين جاست،بايد يك جوري اين صفحه بازي را پهن تر كنيم . كه اين توازن برقرار بشود.
فرمت DV طراحي نشده است كه با آن فيلم حرفه ايي 35 م.م. توليد و نمايش دهند. فرمت DV جايگزين نوارهاي 4/3اينچ ويديويي در مصارف خانگي و آموزشي و نيمه حرفه ايي شده است . والبته براي توليدات تجربي ،هنري و توليد فيلم كوتاه مستند و خبري و اين جريان جديد فيلم هاي كوتاه براي ارايه و نمايش در محيط اينترنت نيز مناسب است.
براي بررسي بيشتر و دقيق تر اين مسئله در حال بررسي هستيم و نتايجي هم بدست آمده كه اسا سا فرآيند ورود و رشد نيروي فني و هنري سينماي ايران (چه در صحنه ،پشت صحنه و بخش هاي ديگر سينمايي) چگونه بوده است . اين طيف بزرگان و هنرمنداني كه امروز سرمايه فرهنگي و ملي ما محسوب مي شوند. چگونه بوجود آمده است. محصول دانشگاه است،محصول تجربه است؟ محصول دفاتر و نظام هاي استوديويي است ؟ محصول رابطه استاد و شاگردي است؟ .... مسيرها و رگه هاي جالبي بدست آمده بهر حال بايد به يك الگويي برسيم. اين از همان تعريفي است كه به آن اشاره كردم.
يك اعتقاد مديريتي دارم كه هرنوع سخت گيري در ابتداي ورود نسبت به هر فرآيند اجتماعي ،فرهنگي و آموزشي با ضريب پايداري و سطح كيفي نتايج و محصولات نهايي آن فرآيند، ارتباط مستقيم دارد. ساده انگارانه است كه سرنوشت يك امر جدي و كلاسيك را كه سال هاي سال با آرمان ها و درونيات مخاطب، ارتباط برقراركرده وبه يك امر دست نيافتني وآرمانگرايانه تبديل شده به يك دوربين غيرحرفه ايي ويديو ويك كامپيوتر بسپاريم.
حتي اگر كسي و كساني به دلايلي با اين امكانات تجربياتي كرده باشند.محترم ، اما براي تعميم و گسترش آن بايد دلايل قانع كندده فراگير،علمي و كاربردي تري داشته باشيم . صرف سادگي،ارزاني ،سبكي ،در دسترس بودن ،راحت بودن شروط كافي براي استفاده اين ابزار در حوزه سينماي حرفه ايي نمي تواند تواند باشد.مخاطب اين روش ها و اين فابليت ها و اين ظرفيت ها را در رسانه عمومي و فراگير تلويزيون و( همزاد پست مدرنش) اينترنت هر روز مي بيند، او در سينما به دنبال چيزي است كه نمي بيند، نمي نواند تصور كند، از دنياي او بزرگتر است، سنگين تر است، محير العقول است،دست نيافتني است، وقتي ما سينما را به تلويريون نزديك مي كنيم. همه آنچه كه درخانه گرم و راحت خود مجاني در كانا ل هاي متعدد ومختلف از طريق تلويريون ماهواره هر روز مي بينيم(حتي بهتر از سينما ) چرا بايد سينما براي مخاطب مهم باشد، كه دست زن و بچه اش را بگيرد ،در هواي سرد و گرم از خانه خارج شود ، پول آژانس و تا كسي و انتظار صف اتوبوس و بليط سينما را تحمل بكند، براي چه ؟ چه چيزي ببيند؟ فيلمي كه مشابه كاملترش را در تلويزيون ديده است. يا عين همين را در ماه آينده در تلويزيون خواهد ديد. طبيعي است كه مخاطب از اين سينما فاصله بگيرد و سينما با بحران مواجه شود. در نهايت سينما مي ماند و حوضش

هیچ نظری موجود نیست: