۱۳۸۷ فروردین ۵, دوشنبه

صنعت سينما در ايران ...

SH040601
X1
سرويس: فرهنگ و اجتماع
گفت‌وگو با محسن شمس کارشناس و پژوهشگر حوزه سینما
صنعت سينما در ايران زنده است
محسن شمس، کارشناس سینما و دانش آموخته کارشناسی ارشد پژوهشی هنر می باشد. در حوزه مدیریت فرهنگی و هنری تاکنون مسئولیت هایی داشته است . مدیرکل تولید و پشتیبانی سینمایی کشور از آخرین آنهاست که از سال 1376 این مسئولیت را بعهده دارد.
وی همچنین در زمینه تاثیر تحولات تکنولوژی در حوزه هنر رسانه های تصویری مطالعاتی انجام داده است. و این بحث را در دانشکده های سینمایی تدریس می کند. در سال های اخیر در کنار کارهای اجرایی نیز طرح های تحقیقاتی- کاربردی در زمینه "تبین نگرش سیستمی" و "معماری اطلاعات"در حوزه فعالیت های فرهنگی و هنری را طراحی و مدیریت می کند.نرم افزار گنجینه، در حوزه موزه داری و نرم افزار گویش، در حوزه مطالعات زبان شناسی و گویش های ملی، راه اندازی پایگاه اطلاع رسانی میراث فرهنگی کشور و نرم افزار سیمرغ، در زمینه فهرست نویسی ، طبقه بندی و اصطلاح شناسی تولیدات سینمایی و تلویزیونی و جامعه هنری و فرهنگی کشور برخی از این طرح ها هستند. گفت گو با وی در زمینه صنعت سینما و... را در این شماره می خوانیم .
سه نوع برداشت درباره صنعت سينما در ايران وجود دارد. يك دسته به طور كامل وجود صنعت سينما در ايران را منتفي مي‌دانند. دسته دوم اين صنعت را در ايران موجود مي‌دانند و معتقدند كه به نسبت خوب است. دسته ديگر داراي نظر بينابيني هستند به اين معني كه معتقدند داراي توليد فيلم هستيم و بخش‌هايي از اين صنعت در ايران فعال است اما اگر كل صنعت سينما را در ايران انكار نكنيم، دست‌كم بايد بگوئيم كه اين صنعت با مشكلات عديده‌اي مواجه است و اين مشكلات هر چند مدت يك بار در موضوعات گوناگوني همچون اكران فيلم، توليد فيلم، فروش فيلم، بحران فيلمنامه، كارگرداني يا... ايجاد مي‌شود.
تعريف شما از صنعت سينما در ايران چيست و اگر اين صنعت در ايران وجود دارد، داراي چه شاخصه‌هايي است؟
- موضوعی كه طرح مي‌كنيد بحث سطحي نيست و به مطالعات جدي نيازمند است. ولي ديدگاه‌هايي هم كه به آن اشاره كرديد، غلط نيست و مدعیان این دیدگاه ها هم برای خود البته مستنداتی دارند. و از این نظر نمي‌توان آن را نفي كرد. نکته مهم در این بحث این است که ببینیم از چه زاویه ایی به بحث نگاه می کنیم . کجا ایستاده ایم و چه منظور و چه اهداف را دنبال می کنیم صرفا.نگاه کارشناسانه و یک بحث نظری را که اتفاقا جنبه بسیار بنیادی و ماهوی در حوزه مباحث سینما یی نیز دارد.دنبال می کنیم و.... یک وقت منظور شما از داشتن يا نداشتن سينما به عنوان یک کل است و درباره آن بحث مي‌كنيم و زاویه دیگر این است که ما دریاره ، صنعت سينما به عنوان یک جز از کل صحبت می کنیم اين دو موضوع بايد از هم تفكيك شود. هر كدام از نظرات مطرح شده هم قابل تأمل و بحث است.. براي ادعای در زمينه‌ داشتن يا نداشتن صنعت سينما بايد دلايل قانع كننده وجود داشته باشد. اگر از من سؤال كنيد، نه صرفا به عنوان یک مدير مسئول بلكه به عنوان يك پژوهشگرو دانشجوي ا ين حوزه خواهم گفت كه ما هم سينما داريم و هم صنعت سينما. اما می توانیم درباره كيفيت و كميت این صنعت و این که از چه وضعيتي برخوردار است، صحبت کنیم
- . من معتقدم كه ما از مؤلفه‌هاي ملي (اقتصادی فرهنگی و اجتماعی )لازم براي داشتن صنعت سينما برخوردارهستیم. در برحه ایی ممکن است با بحران مواجه باشد و یا در مقطعی در یک بخشی شرایط مطلوب باشد ودر بخش دیگر غیر از این است. آنچه كه در سينماي ايران گذشته و مي‌گذرد براساس مطالعات و اطلاعات موجود که از تجزیه و تحلیل رفتارهای سینمای ایران در طول حیات یک صد ساله خود با همه فراز و نشیب های که داشته با همه منتقدان موافقان و مخالفان خودش مي‌توانیم بگويیم، که جامعه ایرانی مشخصه های لازم برای داشتن چرخه فرهنگی و اقتصادی سينما را دارد. این را مطالعه تاریخ به ما می گوید این را ارزیابی عملکرد سینما در دو دهه گذشته به ما می گوید این را تو جه به وضعیت کنونی سینما در شرایط حاضر .كنش سينما در سطح ملي و بين المللي به عنوان يك رسانه اجتماعي و فرهنگي و هنري ،فضايي كه سينما امروز در جامعه ايجاده كرده اينها همه حكايت از وجود يك پديده و جريان فرهنگي اجتماعي و البته اقتصادي در بستر جامعه ايراني است به ما نشان می دهد.
- حالا می توانیم دربار وضعیت پیرامونی آن صحبت کنیم موضوعاتي همچون وجه صنعتي و وجه هنري سينما اتکا سینما به اقتصاد دولتی و یا اقتصاد خصوصی میزان مشارکت بخش خصوصی نسبت سینما با تلویزیون اقبال مخاطب نسبت به رسانه سینما ورود نیروهای نسل جدید به دایره نیروهای سینما تنوع مضامين زیرساخت های سینما نسبت سینما با هویت ملی سبک شناسی گونه شناسی و ده ها موضوع دیگر ... در محافل آكادميك و دانشگاه‌هی و محافل مطبوعاتی جاي بحث دارند و متأسفانه در تبين اين مفاهيم به طور جدي عمل نكرده‌ايم وبا توجه به تحول سريع تكنولوژي، و تغيير روش ها ،،كه بي ترديد بسياري از روش ها جاري را ناكارامد و منفعل مي كنندو روش هاي جديدي را مطرح مي كنند طبيعي است كه با يك عدم شفافيت و ابهام مواجه باشيم من معتقدم كه مشكل اساسي ما، ايجاد تئوري و بحث‌هاي تئوريك است. چون به اين موضوعات و بحث در حد و شان موضوع توجه نمي كنيم در دانشگاه اين بحث ها دنبال نمی شوند، در حوزه سينما مراكزي نداريم كه اسا سا اين مباحث مسئله شان باشد در مطبوعات و حوزه نشر هم كه توجيهي نداريم كه طرح بحث كنيم.عليرغم وجود چندين مجله و روزنامه تخصصي در حوزه سينما و تلويزيون و ده ها صحفه ويژه سينما در مطبوعات ببينيد حجم مطالب تحقيقي – آكادميك امضا دار قابل استناد به كل مطالب چه نسبتي دارد. به این مباحث باید جدی تر نگاه کنیم ما كمتر شاهد نقطه نظرات تیوریز ه شده هستیم در اين حوزه دچار فقر اطلاعاتي يا فقر تئوري هستيم. به عبارتي ديگر از اين زاویه با بحران مواجه ایم و آن وقت این تصور بوجودمی آید که اصل موضوع را مورد سئوال قرار دهیم
- برای شکل دادن به بحث به تعریف پيش نياز‌ها و پيش تعريف‌هایی نیاز داریم این بسيار مهم است. چون در بحث سينما با توجه به ماهيت تكنولوژيك بودن آن ، نمي‌توانیم يكي از وجوه صنعتي يا هنري را كمرنگ كنيم،سينما كنش فرهنگي و هنري وزيبايي شناسي ....دارد اما از سوی ديگر خواستگاه تكنو لوزيك و صنعتي دارد به عبارت ديگر اگر صنعت، تكنولوژي يا فن‌آوري را از سينما جدا كنيد، ديگر سينمايي وجود نخواهد داشت.
- . بنابراين تفكيك اين دو وجه کار صحیحی نیست می گوییم سینما یک هنر تکنو لویک است اين دو را، بايد با هم در نظر داشته باشیم
- . اين كه مدعی سينما هستیم ، سينماي ايران امروز در سطح جهان مطرح است، يا حتي با بسياري از توليدات سينماي امروز جهان رقابت مي كند اين به اعتبار يك دارایی و پشتوانه است به اعتبار يك مجموعه رويدادها و فرآيندها و كنش ها ست
- صحبت كردن دربار ضنعت سینما بدون پشتوانه نمي شود بدون تاريخ و بدون اعتبار امكان ندارد شما بتوانيد ادعاي صنعت كنيد مهر و كاغذ كه نيست آن را جعل كنيم بزنیم روی کاغذ
- بحث را از زاويه اي ديگري دنبال مي كنيم شما چه تعريفي از موزه داريد مي گويند موزه ها نمايشگر تلاش اراده انسان براي زندگي ،براي بقا، براي ساختن فرهنگ و ايجاد تمدن هستند موزه هاي تخصصي – در دوره معاصر نيز با همين تعريف توجيه مي شوند يعني موزه هاي دوره صنعتي بسيار متنوع و متفاوت و جذاب هستند يعني اين موزه ها نيز معرف تلاش انسان ها در دوره معاصر هستند خوب موزه هايي سينمايي يكي از انواع ت جديد موزه ها هستند . ما امروز در موزه سينما در باغ فردوس شميران چه مي بينيم با هم مي رويم در موزه سينما قدم مي زنيم بعد بگويند آنچه را مشاهده كرديد گزارش كنيد بنويسيد چه خواهيد نوشت؟ نام آدم هایی را که عکس شان به دیوار است فهرست کنید ، مشاغل ایشان را طبقه بندی کنید، مکان های فعالیت اینها را دسته بتدی کنید ابزار و وسایل و جوایز و اسناد را تفکیک کنید به جزئیات برخی از آنها توجه کنید با آنها ارتباط برقرار کنید بروید در دل تاریخ دهه 20،30، 60،70 مناسبا ت و روابط این ها را مدل کنید آيا انچه تصویر خواهدشد غير از شاكله كلي سينماي ايران خواهد بود اين تصوير تاريخ سينماي ايران و تاريخ صنعت سينماي ايران است شما از تهران راه بيفتيد فكر مي كنيد موزه بعدي سينما با باغ فردوس چقدر فاصله دارد چند كيلومتر چند ده و صد و ...برويم قاهره، بمبئي ،كيف ،مسكو به مركزيت تهران ،هم از نظر گستره جغرافيايي و هم از نظر عمق تاريخي تا شعاع هريك از اين مراكز يك دايره ترسيم كنيم بيايد تاريخ صنايع تصويري شنيداري و ديداري هریک از را در ذهن خود تصور كنيد همه آن هار فهرست كنيد جمع كنيد يك موزه مجازي ديگري مي توانيد درست كنيد نمي خواهم مطلق گرايي كنم بگويم چيزي در اين دايره نيست ولي مي خواهم بگويم قدر بداريم آنچه را كه داريم و مهم تر از آن اينكه اين ظرفيت و استعداد نهفته در جامعه امروز و توجه نسل جوان به عرصه فرهنگ وهنر و سينما راببينيد آن سير تاريخي و اين وضعيت موجود با هم يك نگاه مي ا ندازيم به وضعيت توليد سينماي ايران در سال ١٣٨٣ بر اساس اين مدل مطالعاتي(نرم افزاری) كه پيش روي ما هست، جمع عناوين سينمايي كه مورد مطالعه و پي گيري قرار دارد عدد ٢١٤ را نشان مي‌دهد كه در هيچ سالي سابقه نداشته و شايد در سال گذشته و در همين زمان 110 يا 115 و در سال پيش‌تر 90 بوده است. تعداد ١٤ فيلم آماده نمايش اكران نشده، ١٩ فيلم در مرحله صداگذاري، 28 فيلم در مرحله تدوين، 21 فيلم در مرحله فيلمبرداري، و بيش از 1٠٠ فيلم در مرحله پيش توليد وجود دارد. تحليل اين وضعيت ما را به واقعيت امروز سينماي ايران نزديك مي‌كند. اين وضعيت را شما در اين سيستم درباره هرسال به تفكيك سئوال كنيد.مثلا در سال 82، تعداد 95 فيلم توليد شده را نشان مي‌دهد كه در حدود 30 فيلم آن در سال ١٣٨٣ اكران شده و تا پايان سال به 40 يا 50 عنوان فيلم كه ظرفيت معمول سينماي براي نمايش است خواهد رسيد. يكي ديگر از مولفه‌هايي كه از آن نام برديم، بخش نمايش فيلم‌هاست. اگر وضعيت سينما در سال 83 را در نظر بگيريم كه تا كنون هيچ فيلمي از آن اكران نشده است، بديهي است كه اين فيلم‌ها در نوبت اكران اواخر امسال و پس از اكران فيلم‌هاي 82 قرار خواهند گرفت.يعني محصول آماده براي بهره برداري اما ١٩ فيلم در مرحله صداگذاري و است يعني اين تعداد فيلم در مراكز خدمات فني صداگذاري و در حال آماده سازي هستند. اين يعني مجموعه ايي از امكانات و تجهيزات فني سرمايه و دانش فني و بخشي از فرآيند توليد در سينما همچنين 2٧ فيلم در مراكز و دفاتر مختلف روي ميزهاي تدوين و يا كامپيوتر در حال طي كردن مراحل تدوين خود هستند و نيز 21 فيلم در سراسر كشور و خارج از ايران در حال فيلمبرداري است يعني 21 دوربين فيلمبرداري، فيلمبردار و گروه فني در حال فعاليت و 21 فيلم در لابراتوار است. همچنين بيش از يكصد فيلم در حال پيش توليد، به اين معني است كه در حدود يكصد تهيه كننده و كارگردان در حال مذاكرات اقتصادي، كمي، كيفي، انتخاب بازيگر و عوامل فني و هنري ، و تنظيم مناسبات خود هستند. اين گمانه ايي بود از مجموعه فعاليت هاي سينماي ايران در سال ١٣٨٣ اين روند و اين مناسبات در سالهاي گذشته نيز با همين ساختار و البته با تفاو ت هايي وجود داشته سال آينده و سال هاي پس از آن انشااله ادامه خواهد داشت. آيا تبين اين وضعيت تصوير صنعت سينماي ايران را به ما نشان نمي دهد؟
* وضعيت پيش توليد، توليد و پس از توليد و... مطرح شد. ولي آيا اين چرخه، هم شأن وضعيت سينماي ايران هست؟ آيا اگر يك تهيه كننده يا كارگردان به اين نتيجه برسند كه يك فيلمنامه بايد تبديل به فيلم شود، هيچ تضميني در خصوص وضعيت مناسب اكران و فروش در جهت جلوگيري از ضرر اين فيلم وجود دارد؟ به عبارت ديگر چرخه اقتصادي درستي در اين زمينه وجود دارد؟
- شما از شأ‌ن سينماي ايران نام برديد و من در مقابل مي‌پرسم كه شأن سينماي ايران كجاست؟ كجا را نگاه مي كنيم مي گوييم شان سينماي ايران شأن سينماي ايران ،تصوير و بر آينداين وضعيت است با همه نقاط ضعف و قوت آن است. مي توانيم بپرسيم آيا اين وضعيت ايده‌آل است؟ بديهي است كه كسي نمي‌تواند بگويد صدر صد بله ويا وياوجود بحران در سينماي ايران را كسي مي تواند نفي كند آيا در همه عرصه هاي اقتصادي و صنعتي و فرهنگي ديگر شرايط مطلبو ب است و بحران وجود ندارد. بحران ذاتي فرآيندهاي اقتصادي، اجتماعي است و سينماي ايران نيز يك فرآيند اقتصادي، صنعتي، فرهنگي، هنري، فكري، ارزشي و ... است، از اين قاعده مستثني نيست در حالي كه در هيچ‌يك از حوزه هاي فعاليت فرهنگي – اقتصادي ديگر، چنين حساسيتي هايي و ظرايفي و توجه خاص و عام و اقبال عمومي و جهاني و در بوته نقد و نظر بودن مطرح نيست . همچنين هيچ‌يك از هنرهاي ديگر اينچنين گران صنعتي و سرمايه بر نيستندو وجه صنعتي و تكنو لوزيك در آن ها تا اين حد موثر و درگير نيست. از سوي ديگر همان عدد 2١٤ ياد شده به معني زنده بودن و فعال بودن سينما و رشد و حركت خانواده سينما در ايران است.شما فكر كنيد به اينكه هر گروه چه تعدا نيروي انساني با تخصص ها و حرف مختلف چه ميزان سرمايه و قت و انرزي نياز دارد نتيجه فعاليت اينها روي چه بخشي از جامعه اثر مي گذارد برای اینکه یک دوربین داشته باشیم تا بتواند سر صحنه فیلمبرداری حاضر شود ، یک حلقه نگاتیو سر صحنه باشد چراغ یک لابراتوار روشن باشد صدایی روی فیلم شنیده شود جماعتی هنرمند و متخصص در خانه سینما جمع شوند مطبوعاتی تخصصی باشند عده ایی دیگر در مطبوعات نقد کنند جشنواره ایی برگزار شود مردمی درصف های بلیط منتظر بمانند این فهرست را تا کجا می شود ادامه داد؟ ....خوب البته ممكن است در بخشي هايي و مقاطعي بحران هم بوجود بيايد بدتر از آن ممكن است به ركود هم برسيم ولي اين ها براي يك فعاليت بالنده و پويا نمي تواند شاخصه منفي محسوب شود بحران‌ نه تنها پارامتر منفي محسوب نمي‌شود بلكه نشانگر زنده بودن صنعت سينما، در ايران و گوياي اهميت سينما براي مردم و تلاش جامعه سينمايي. و مديريت سينما كه بخشي از همين سينما ست كنترل و هدايت اين بحران ها احتمالی هست
اما آيا بحران موجود در سينماي ما كنترل شده و در اختيار مديريت سينماي ايران است؟
* بحث اصلي من هم به همين جا ختم مي‌شد كه آيا روش مديريت بحراني صورت مي‌گيرد يا خير و آيا لحظه به لحظه با بحران مواجه شده و براي آن برنامه‌ريزي مي‌كنيم يا اين كه برنامه از قبل تعيين شده در اين زمينه وجود دارد؟ - در ارزيابي مديريت سينماي ايران پس از انقلاب مي توانيم بگويم در دو دهه اخير همواره بحران‌ با سينماي ايران همراه بوده و همواره اين بحران در كنترل مديريت سينماي ايران بوده است.در غير اين صورت، سينما تاكنون متلاشي شده بود.
در حال حاضر اعداد و ارقام آمار سينماي ايران، وجود جشنواره‌هايي چون اصفهان، فجر و ... و نيز حضور سينماي ايران در عرصه‌هاي بين‌المللي به اين معني است كه در اين زمينه یک مديريت و نظامندی وجود دارد. بنابراين نه تنها در شرايط كنونی بلكه همواره بحران وجود داشته و همواره مديريت بحران نيز وجود داشته است و موضوع جديدي نيست. سينما مانند جامعه است. جامعه همواره دچار نوسان است ولي تلاش مديريت اجتماعي در جهت نزديك كردن جامعه به شرايط مطلوب است ولي هيچگاه نمي‌توان گفت كه به شرايط ايده‌آل رسيده‌ايم. حال در عرصه‌‌اي ريسك‌پذير همچون سينما، كه موضوعات گوناگون جامعه در آن تأثير مي‌گذارد، چگونه بايد به ايده‌آل رسيد؟ در بحث‌ به اين نكات بايد توجه بيشتري نشان دهيم تا بهتر به نتيجه برسيم.براي دو عرصه توليد و اكران در سينماي ايران بايد تفكيك قايل شويم . البته منطق حكم مي‌كند كه توليد خوب و اكران خوب را در امتدا هم داشته باشيم داشته باشيم تا اين چرخه خوب بچرخد ولي در اينجا دچار نوعي خلل و يا ويژگي هستيم و نقش دولت هم يعني توجه به همين خلل‌‌ها ست . البته هر چه اين نقش كمتر و كمرنگ تر باشد اين ايده ال همه است .ولي اين موضوع خاص كشورما نيست توجه دولت ها به لحاظ كمي و كيفي به فرهنگ و سينما در بسياري از كشورها كه اتفاقا سينماي پيشرو و مطرح هم دارند مثل فرانسه انگلستان آمريكا هند هم وجود داردو خيلي جدي و موثر است
* گفتيد ميان چرخه توليد و اكران، خلل‌هايي وجود دارد. آيا تمام مشكلات سينماي ايران به عنوان يك صنعت و يك چرخه اقتصادي در همين زمان ميان توليد و اكران خلاصه مي‌شود، يا ضعف‌هاي ديگري هم مانند ضعف مديريت، ضعف نيروي انساني، ضعف امكانات يا دانش سينمايي و... و يا بحثي كه هر چند وقت يكبار مطرح مي‌شود همچون بحران فيلمنامه يا بازيگر تحصيلكرده و تكنيكي نيز به چشم مي‌خورد؟
- تمامي موضوعاتي كه اشاره كرديد از مؤلفه‌هاي فعاليت سينمايي است و طبيعتا كم وكيف هريك از اينها در نتيجه محصول نهايي مهم هستند فقط هم اينها نيست بسياري پارامتر هاي ديگر را مي توانيم فهرست كنيم. براي مثال در سال‌هاي اول انقلاب چون از دوره پيش از انقلاب به دوره پس از انقلاب وارد مي شويم مي‌شويم، تمامي اين موضوعات مسئله است، ما در همه اين حوزه اعم از فيلمنامه توليد پشتيباني توليد نمايش ... مسئله ولي مديريت فرهنگي مديريت سينما بين سال هاي ٦١ تا ٦٤ در عرض ٣ تا ٤ سال با برنامه ريزي هايي ،شرايط بحراني و بي ساماني را به يك شرايط به سامان تبديل مي كند شرايط قابل تامل مي شود از آنجا به آينده نگاه كرد با وجود حساسيت‌هاي فرهنگي و اجتماعي پس از انقلاب وبر اساس خرابه هاي به اصطلاح فرهنگي پيش از انقلاب كه بسياري از داشته هايش ديگر فاقد ارزش و كارآمدي بودند، يك اساس و پايه جديدي شكل مي گيرد تبديل به سازماني جديد با ايده‌هايي جديد مي شود اين يك تجربه مهم و اساسي براي مديريت سينما ايران است. درس ها و تجارب بزرگي با خود دارد . البته در سال هاي پس از اين دوران و حتي در سال هاي اخير سيتما همچنان با بحران هاي نسبي ديگري مواجه بوده و هست در يك دوره بازيگري،يك دوره مضامين يك دوره تجهيزات در دوره دیگر فيلمنامه و... هريك مي تواند براي سينما مشكل آفرين باشند و حتي مسايل خيلي ريزتر از اينها كه شايد به چشم هم نمي آيند به عنوان نمونه سال گذشته در يك هفته كليدي پيش از جشنواره فجر، نوار 5/17 تبديل به يك بحران جدي براي سينماشده بود.
انچه كه براي ما بايد مهم باشد زمينه هاي بروز بحران و توجه به آن ها براي كاهش آسيب هاست و حتي تبديل آن ها به يك فرصت ها براي بهره برداري های كلان ،جوان بودن جامعه مي تواند يكي از اين عرصه ها باشد ،طي دو دهه گذشته در زمينه حضور بين‌المللي سينماي ايران، سرمايه‌گذاري جدي انجام شده است و اين شرايط كالاي سينمايي را تبديل به كالايي جذاب و مورد توجه تبديل كرده‌ايم.
در گذشته خانواده‌ها، حتي جوانان خود را از رفتن به سينما منع مي‌كردند ولي امروز توليد سينمايي و در كنار سينما بودن به يك ارزش اجتماعي – فرهنگي تبديل شده و اين تغيير، از دستاوردهاي مديريت فرهنگي و مديريت سينماي كشور است.
به عنوان نمونه در سال‌هاي اخير با تعداد زيادي از جوانان علاقه مند سينما و فيلمسازان قابل مواجه هستيم كه تلاش مي كنند فيلمهاي اول و يا دوم خود را بسازند و اين تعداد رو به افزايش است البته لزوماً فيلم‌هاي ساخته شده براي اكران ساخته نمي شوند و امروز بخشي از ظرفيت توليد سينماي ايران را شكل مي دهند. اين موضوع شايد در نگاه اوليه يك بحران تلقي شود چون فكر مي كنيم تعداي فيلم اكران نمي شود خوب از اول هم قرار نبوده كه اكران شود از زاويه ديك يك مشخصه رشد است اين همان شناسايي زمینه های هاي بروز بحران است كه وقتي حادث شود آنوقت مي توان شرايطي كه متواند بحراني شود به يك فرصت تبديل كنيم. منتها بايد مديريت شود.
در حقيقت امروز با شكل‌گيري و بلوغ و تكامل نسل سوم دست انركاران و هنرمندان و متخصصان سينماي ايران رو‌به‌رو هستيم. به عبارت ديگر امروز صنعت سينماي ايران توسط نسل سوم خود اداره مي شود. سينماي امروز ايران در تمامي عرصه‌هاي فني و هنري همچون صداگذاري، تدوين، فيلمنامه‌نويسي، كارگرداني بازيگري و... شاهد حضور جدي و موثر اين نسل است نسلي كه روش ها و حرف هاي خاص خود را تجربه مي‌كند.
عدد ٢١٤ كه پيش از اين از آن يا دكرديم حالا اگر فقط روي كاغذ هم آن را نوشته باشيم يعني ٢١٤ كارگردان ٢١٤ فيلمنامه نويس ٢١٤ تهيه كننده ٢١٤ واحد سرمايه گروه فني و هنري فرصت شغلي ...
* وقتي چرخه اقتصادي سينماي آمريكا بررسي مي‌شود، هزينه توليد يكصد يا يكصد و پنجاه فيلم عدد مشخصي مانند n است. اما فروش اين فيلم‌ها به بزرگتري همچون n + m مي‌رسد. اين موضوع نشانگر چرخه اقتصادي خوب و سودآور بودن اين سينما است. اين در حالي است كه شايد از ميان فيلم‌هاي ساخته شده تنها ده فيلم بسيار پرفروش وجود داشته باشد كه اين فيلم‌ها علاوه بر كمك به صنعت سينماي آن كشور، عوامل فيلم را نيز بهره‌مند مي‌كند. من مي‌خواهم بدانم كه آيا هزينه توليد يك فيلم به طور متوسط چقدر بوده و درآمد كلي فيلم شامل اكران، فروش تلويزيوني، فرش ويديويي، اكران احتمالي در خارج از كشور و... چه وضعيتي دارد؟
- من با مقايسه سينماي ايران با سينماي امريكا يا هر جاي ديگري موافق نيستم. سينماي ايران اول بايد با سينماي ايران مقايسه شود. وبعد هم بر اساس شاخصه هاي اجتماعي اقتصادي و فرهنگي با مدل هاي مشابه و هم سنگ خودش قياس شود تا نتيجه درست بدست آيد
در ايران به طور متوسط هزينه توليد يك فيلم بين 120 تا 150 ميليون تومان هست كه اين تابعي است از شرايط كلي اقتصادي و در هرسال نيز ممكن است تغيير كنددر يك حساب ساده هر فيلم حداقل در حدود سه برابر هزينه توليد خودبايد فروش داشته باشد كه بگوييم توليد آن اقتصادي بوده.،ولي گفتم همه فيلم‌ها براي اكران توليد نمي شوند و تنها درصد مشخصي از توليد در سينماي ايران از ابتدا به اكران فكر مي‌كنند. بنابراين آن دسته از فيلم‌هايي را كه از ابتدا مناسبات اقتصادي و توليدي آنها براي اكران در نظر گرفته نشده است، نبايد در اين محاسبات لحاظ شوند. بايد توجه داشت كه برخي فيلم‌ها براي فروش به تلويزيون يا مؤسسه رسانه‌هاي تصويري و يا براي مخاطب خاص و حضور در جشنواره ها ساخته مي‌شوند و نبايد انتظار داشت كه در اكران درآمد كسب كند. در همه جا تقريبا اين فرمول صادق است،
براين اساس بايد بخشي را كه سينماي بدنه ناميده و در حقيقت بخش تجاري سينما را هدف گرفته است در نظر بگيريم كه در هرسال در اين بخش برخي فيلم‌ها موفق بوده، تعدادي از فيلم‌ها سربه‌سر شده و تعدادي ديگر نيز گيشه موفق ندارند . اما به هرحال فرصت هايي مثل پخش تلويزيوني پخش ويديويي و هواپيمايي حقوق فرهنگي و اخيرا تلاش هايي براي اكران و پخش خارجي .... بايد توجه داشته باشيم در يك دوره مثلا ٤-٥ ساله فهرست ثابت تهيه كنندگي چه تعدادي و چه كساني هستند اين در سينماي ايران يك منحني دارد اين نقطه مثبت سينماست فهرستي از تهيه‌كنندگان سينماي ايران و تهيه كننده و كارگردانان سينماي ايران را را مي‌توان نام برد كه هر سال و حداقل هر دوسال يكبار فيلم جديد مي‌سازند و اين امر گوياي چرخه مثبت سينما ست
* سوال ديگري كه براي من مطرح است، حضور مديريت دولتي و به ويژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و معاونت سينمايي در عرصه سينماي ايران است. برخي معتقدند كه اين حضور پررنگ‌ بوده و نقش مالكيت سينماي ايران را ايفا مي‌كند و استدلال‌ آنها اين است كه به محض كنار رفتن دولت يا معاونت‌ سينمايي از حمايت‌هاي مادي و معنوي خود از سينما، اين سينما در زمينه‌هاي توليد، اكران محتوا و... دچار مشكل خواهد شد و در واقع تسلط دولت بر سينما همواره مورد بحث بوده است و به گفته خود شما شايد زماني وضعيت ايده‌آل در سينماي ايران پيش خواهد آمد كه دولت هر چه بيشتر كناره بگيرد. نظر شما درباره اين موضوع چيست؟
- ما نمي‌توانيم حضور و حمايت‌هاي دولتي را در سينماي ايران و به طور كلي در فرهنگ ناديده بگيريم. مگر اين حضور و حمايت در امر آموزش ويا خيلي از حوزه هاي ديگر وجود ندارد؟
اگر حمايت دولت در زمينه آموزش كم شود آيا مدارس غيرانتفاعي كه تعداد آنها يك يا دو درصد است مي‌توانند وظيفه آموزش جامعه را بر عهده بگيرند؟ براي حركت و بالندگي فرهنگي در جامعه و سينما به عنوان بخشي از فرهنگ حمايت دولت الزامي است.
البته اين شايبه هم هميشه مطرح بوده كه اين دخالت ها ممكن اسن به جهت گيري ها و تحميل هايي منجر شود خوب در جاي خود قابل تامل است و ولي بهترين پاسخ را براي اين سئوال از تجزيه و تحليل موجودي سبد سينماي ايران در هر سال مي توانيم پيدا كنيم بايد ببنيم موجودی این سبد چیست و چه ترکیبی دارد؟. آيا تمامي فيلم‌هاي توليد شده در هرسال، فيلم‌هاي دولتي و و يكدست هستند؟ سينماي اجتماعي و انتقادي و وجود مضامين سياسي انتقادي انتقاد به بسياري از عرصه هاي جدي و چالش برانگيز از محور هايي محتوايي بسياري از فيلم توليد شده در سينماي ايران هستند سئوال شما و دغدغه شما مي تواند همچنان پابرجا باشد ولي تجزيه و تحليل مولفه هاي محتوايي و مضموني و موضوعي در سينماي ايران حكايتي غير از اين دارد
شما مجموعه آثار يكسال سينماي ايران را در جشنواره هر سال در كنار هم مي بينيد تنوع مضامين اختلاف نظرها ديدگاه هاي اجتماعي و فرهنگي و سياسي، جرح و تعدیل ها ا و آشتي ها را مي بينيد صف هاي طويل مردم براي ديدن فيلم ها تكرار سانس ها سانس هاي فوق العاده و بسياري معرفه هاي ديگر فكر مي كنيد اگراين سينما دولتي و يكسويه بود شاهد اين رخ دادها بوديد
البته اين فضا و حالات در حوزه فعاليت هاي فرهنگي هنري ذاتي است. بديهي است در كنار آن، چارچوبي نيز وجود دارد و همه هم خود را به چارچوب ها مقید می دانند.و توليد فيلم‌ها بايد يك حداقل ها و ضوابطي را راعايت كنند دچار افراط و تفريط نشود.. بايد در مديريت فرهنگي سعه صدر داشته باشيم و از تذكرات ناراحت نشويم.
* آيا اين حمايت و پشتوانه دولتي به اندازه لازم اجرا مي‌شود و آيا در درازمدت به نفع سينماي ايران يا به ضرر سينماي ايران خواهد بود؟ به عنوان مثال سينماي شوروي سابق به دليل اتكاء انحصاري به دولت، وضعيت اقتصادي و اجتماعي آن از هم‌پاشيده شد. آيا قرار است در سينماي ايران رفته رفته حمايت‌ها يا نظارت‌هاي دولتي كم شود و در نهايت منجر به نوعي بلوغ در اين سينما شود كه تمامي چارچوب‌ها و مقررات در آن رعايت شده و همچنين سينمايي فرهنگي ايجاد شود كه چرخه اقتصادي آن به خوبي در گردش بوده و بحران‌هاي ايجاد شده در آن بحران‌هايي ناخواسته است نه بحران‌هايي كه معطوف به نبود برنامه‌ريزي يا پيشگيري‌هاي انجام نشده باشد.
- اين سئوال شامل چند نكته است. در بخش نخست هيچ تعريفي از اندازه حمايت دولت در اين عرصه نيست. در حقيقت دولت وظيفه خود را انجام مي‌دهد. ولي چون مطالبات دائم در حال افزايش است هيچگاه سر‌به‌سر نخواهد شد و اين كمبود نه به معناي قصور كه به معناي رشد مطالبات است.
در بخش بعد ي كاش اسم شوروي به ميان نمي‌آمد چون نسبتي كه ميان شوروي و سينما و نيز ادبيات فرهنگي، اجتماعي، سياسي خاصي كه در دوره معاصر و به ویژه تاریخ سینما ی جهان آن را شاخص کرده است.
ولي در بخش نظارت توجه داشته باشيد كه نظارت با حمايت يكسان نيست و اين كه به واسطه حمايت انجام شده، شاهد رشد نظارت باشيم، اينگونه نيست و در سينما ديده نمي‌شود. چه بسا با وجود حمايت هاي دولت فيلم‌هايي ساخته مي‌شود كه نگاه انتقادی به مسایل دارند
. بنابراين صرف اعمال حمايت، توقعات و نظارت دولت را افزايش نمي‌دهد.
طرحی در حوزه تحلیل محتوا ،موضوعات و مضامین بیش از 2500 عنوان فیلم سینمایی تولیدشده در سینمای ایران در حال مطالعه و بررسی دارم ، بخش عمده این تولیدات مربوط به بعد از انقلاب است ، جای توضیح آن فرصتی دیگر می خواهد ولی می خواهم بگویم بیشترین تنوع و تحول و تفاوت در فیلم های پس از انقلاب است . دقیقا در همین سال هایی که بیشترین حمایت ها دولتی از سینما ا نجام شده و می شود
نقد شرایط سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی، جسارت در بیان، به چالش کشیدن بسیاری موضوعات کلان ، مسایل اجتماعی و سیاسی روز، بحث های روشنفکری ، چالش‌بين مدرنيته و سنت و ... از انواع موضوعات آشنای سینمای امروز ایران و گوياي ساخته شدن انواع مضامين مختلف فيلم در سينما است.
زماني بايد نگران باشيم كه نوعي يكنواختي و یکرنگی ايجاد شود، به اين معني كه تنها فيلم‌هايي ساخته شود كه داراي يك ديدگاه خاص باشند
* سئوال من به طور مشخص اين است كه اگر زماني دولت و معاونت سينمايي براي مدتي محدود توليد و اكران فيلم را در اختيار توليدكنندگان قرار دهد و هيچگونه حمايت مالي و معنوي از فيلم انجام ندهد، آيا باز هم چرخه اقتصادي مناسبي وجود خواهد داشت؟
- در حال حاضر بخشي از سينماي ايران بدون هيچگونه حمايتي از سوي دولت به توليد و اكران فيلم مي‌پردازد ولي تعميم دادن اين موضوع به كل سينما كار درستي نيست. اينكه سينما نياز به حمايت نداشته باشد ايده‌آل است ولي در هيچ كجاي دنيا چنين چيزي وجود ندارد.
يعني مسير آينده ما به گونه‌اي است كه اگر دولت تصميم به قطع حمايت‌هاي خود بگيرد. سينماي ايران مي‌تواند روي پاي خود بايستد و توليد و اكران كند؟
- در اين زمينه نمي‌توانم پاسخ صريحي داشته باشم. چون عرصه فرهنگ و اقتصاد فرهنگ از جنس ،اقتصاد عمومي است. در اقتصاد خصوصي روش هزینه و درآمد برقرار است ولی در اقتصاد دولتی هزینه لزوما به درآمد نباید منجر شود . از اول هم قرار نیست فعالیت درآمدازا باشد ، حالا یا انتظار نیست، یا توان و ظرفیت و آن وجود ندارد. اینگونه فعالیت ها جزو امور عمومی محسوب می شوند و از جمله وظایف دولت هاست . مثل آموزش عمومی، بهداشت عمومی ، امنیت عمومی، فرهنگ عمومی ، سینما هم جزیی ی از این تعریف است
البته این توجه و حمایت ها نسبی هستند حسب شرایط و ضرورت ها تعیین می شوند ، تغییر می کنند ، قابل اندازه گیری ومجاسبه هستند ، درجه بندی می شوند و سهم آنها از در آمد عمومی با توجه به ارزش افزوده فرهنگی ، اجتماعی، سیاسی ملی و بین المللی مشخص می شود
درصد وابستگي اقتصاد عمومي به كمك‌هاي دولت همواره در مطالعات اقتصادي مورد توجه است. لذا به طور كلي و به لحاظ علمي نمي‌توان اين نظريه را پذيرفت كه روزي حمايت‌هاي دولت از سينما قطع شود به عبارت ديگر عرصه فرهنگ و سينما به عنوان بخشي از اين عرصه همواره بايد كمك‌پذير باشد.
به عنوان مثال در حال حاضر با سرمايه‌گذاري بسيار كلان معادل ٣٠٠ يا ٤00 هزار دلار دوربيني را خريداري كرده و به بهايي معادل يكصد يورو در روز آن را اجاره مي‌دهيم در حالي كه همين دوربين در اروپا روزانه اجاره‌اي معادل 1800 تا 2000 يورو دارد. اين تفاوت را چگونه باید توجیه کرد البته براساس مطالعاتی که انجام می شود مولفه های اقتصاد خرد سینما بررسی و میزان گرایش هریک از بخش ها با توجه به حجم سرمایه گذاری روش فعالیت و گردش مالی ودرآمدهای سالیانه توجیه سر مایه گذاری و نرخ استهلاک و...به اقتصاد خصوصی و اقتصاد عمومی معین می شود ، بر اين اساس ما مي‌توانيم با آناليز اين ساختار مؤلفه‌هايي را كه برای بخش خصوصي توجيه‌ دارد مانند لابراتوار، صدا و تدوين و خیلی فعالیت های دیگر ، تصدی آن را به بخش حصوصی واگذار کنیم ولی توجه کنیم حمایت دولت قطع نمی شود ، بلکه نحوه آن تغییر می کند
مثلا هزینه کردن برای تکنولوژی جدید برای بخش حصوصی به راحتی نمی تواند توجیه داشته باشد دولت هم نمی تواند به سادگی به این نیاز بی تفاوت باشد . با اتخاذ روش هایی به هرترتیب این سوبسید و این تفاوت به بدنه سینما تزریق شود

هیچ نظری موجود نیست: