۱۳۸۷ فروردین ۵, دوشنبه

بحران سالن سازی در سینمای ایران

- نسيت «سالن سينما» با موضوع «سينما» و يا فرآيند توليد فيلم و شكل گيري سالن هاي سينما را چگونه مي بينيد؟

منظور شما مشخصا، توجه به زمينه ها و شرايط شكل گيري سالن سينما و تحقق يك فضاي شهري به نام سالن سينما است. و چگونگي ساخت و سازو توسعه سالن هاي نمايش فيلم است.

- بله

براي ورود به اين بحث، ابتدا لازم است يك تصور جامعي از موضوع ايجاد كنيم. بدانيم مسئله چيست؟ چه حدودي دارد؟ مولفه ها، ابعاد و جنبه هاي مختلف اين مسئله چيست؟ موضوع ساده و يك خطي نيست.درك«سينما» يك مسئله ساده ايي نيست.يعني به نسبت هنرهاي ديگر از يك پيچيدگي عمليلتي - ارتباطي بيشتري برخودار است. اينكه مي گويند هنر– صنعت سينما ناظر به همين امر است. اين تعبير توجه به ابعاد فني، تكنولوژيك، اقتصادي و صنعتي سينما است. ابعاد اجتماعي، فرهنگي، هنري و زيباشناسانه سينما هم وجه ديگر اين مسئله است. نگاه ديگري هم مي توانيم مطرح كنيم كه اتفاقا به پاسخ سئوال شما نزديك تراست.و آن وجه هنر- رسانه ايي سينماست.در اين نگاه سه وجه اصلي مطرح است.يك مثلث، يك ضلع «فيلم» و مسايل مربوط به توليد فيلم، ضلع دوم«نمايش فيلم» و مسايل مربوط به سالن هاي نمايش، ضلع سوم« تماشاگر» و مخاطب.آن چيزي كه مورد نظر سئوال شماست، در اين مثلث قابل بحث است. بررسي ارتباط و تعامل هريك از اين اضلاع نسبت به يكديگر. نتيجه اين تعامل ما را به يك پويايي(ويا عدم پويايي) در فرآيند سينما، مي رساند.آنچه كه شما به عنوان«بحران» در سالن سازي از آن ياد مي كنيد، مربوط به كاركرد اين مثلث مي شود. البته بايد توجه داشته باشيم خود اين مثلث هم درون يك محيط(فضا) ي ديگر قابل بحث و بررسي است، كه اتفاقا اين فضايي است كه آن را از دست داه ايم. يعني قواعد آن بهم ريخته است.اين محيط واكنش است. هر واكنشي نياز به يك محيط واكنش دارد، اين يك سطح نگاه مديريت اجتماعي و شهري و فرهنگي مي خواهد.يعني يك سطح نگاه استراتژيك و كلان به موضوع .اين بحثي است كه مي گويم مسئله سينما فبل از آنكه مسئله يك اداره و شركت در تشكيلات اداري سينما باشد مسئله مديريت شهري و اجتماعي ما است.اين همان حلقه مفقوده اين بحث است..يعني تعيين و تبين مكانت اجتماعي و جايگاه تشخص فردي، اجتماعي، شهري كه از اين نگاه سينما بهانه است. فيلم ديدن بهانه آن است.سينما رفتن بهانه است.بهانه يك حركت، بهانه يك سفر شهري با آداب خودش مثل هر حركت اجتماعي انگيزه، مقصد، امكانات، وسيله و... مي خواهد. بهانه ايي براي يك رفتار اجتماعي و مدني ديگر، در اين فرصت، تلاش مي كنيم ابتدا يك تصوير از اين فضا ي مورد اشاره ايجاد كنيم و سپس ابعاد اين مثلث را روشن كنيم.

دراين سفر»، «مقصد» بايد جلب توجه كند.«سينما» به عنوان يك «مكان» دراين سفر«مقصد» ماست. اين «مكان» به خاطر «محتوا»ي خود جلب توجه مي كند. يا حتي «كالبد سينما» «معماري سينما» بايد جلب توجه كند، و فرد از فدم زدن در محيط سينما، راه رفتن روي پله هاي ورودي، ايستادن در لابي و سالن انتظار، حتي ايستادن جلوي سينما، ارتباط برقرار مي كند، انگيزه ايجادمي كند، اين سفر، مسير رفت و برگشت دارد، وسيله رفت و آمد، جاي پارك وسيله ، ورود به سينما مقدمه دارد، موخره دارد. هيچوقت فكر كرده ايم كه رفتن از خانه به سينما و برگشتن از سينما به خانه مي تواند مهمتر از فيلم ديدن باشد.

مرحله اول چگونه رفتن و چگونه برگشتن از اين سفر است، سينما يك «مكان مدني» است. وسينما رفتن يك« رفتار مدني»، «سينما رفتن» مثل يك«سفر» است. به يك «مكان مدني» يك سفر درون شهري.آيا هيچوقت روي اين «سفر» مطالعه شده است ؟ ما هميشه به دو سر اين پاره خط توجه داريم. شما كي «سفر» مي رويد؟ انگيزه شما از «سفر رفتن» چيست؟ براي« نشاط» ، «تفريح»و«كشف» فضاهاي جديد. از ويژه گي هاي سينما كه مشابه سفر است همين قابليت«كشف» است.شما سفر تكراي نمي رويد، يا حداقل انگيزه كمتري داريد، اگر قرار است مشاهدات و كشفيات اين سفر را امشب يا فردا شب در تلويزيون ببينيم ، طبيعي است كه رنج سفر را به خود تحميل نمي كنيم . مگر آنكه مقصد ، جايي باشد مثل «مشهد» كه ارزش و انگيزه تكرار داشته باشد. خوب با طرح اين مسئله سئوال اين است، آيا سينما توانسته به چنين مكانتي و جايگاه در زندگي اجتماعي ما برسد؟

به خاطرات گذشته خود رجوع كنيد، نسلي كه دهه 40 و50 خود را در نوجواني و جواني و ميانسالي گذرانده است، سينما در خاطرات اين نسل چه جايگاهي دارد؟ عيد و سينما، روزهاي تعطيل و تعطيلات تابستان، شايد حتي از فيلم هاي نمايش داده شده كمتر چيزي به ياد داشته باشد، ولي از لباس پوشيدن ها، سير رفت و آمدها، با پدر و مادر، قدم زدن، رويدادهاي كه اتفاق افتاده، اتوبوس سوار شدن ها، بستني خوردن ها، ... از وقايع فيلم دراماتيزه تر، خاطره انگيز تر و هيجان انگيزتر هستند، اين «فضا» و «سفر»ي است كه به آن اشاره كردم. البته با حس و حال در خانه نشستن و كتاب خواندن و موسيقي گوش دادن تفاوت دارد. و اين هم تفاوت سينما با بقيه هنرهاست.

مرحله بعدي كالبد« سينما»است. در اين مرحله رفت و آمد فرع است، فيلم هم فرع است.اينجا كالبد سينما مهم است ،چرا اين سينما؟ اين سينماي خاص چه ويژه گي دارد؟ چه جذابيتي دارد؟ چرا من به اينجا مي آيم؟ وبه آنجا نمي روم؟ چرا ملاقات هاي خود را اينجا تنظيم مي كنم؟ اين از نظر روانشناسي فزدي و اجتماعي قابل بحث و بررسي است. همين فيلم الان همزمان در چند سالن نمايش داده مي شود، ولي من اصرار دارم به اين سينما بيايم،چرا؟ چون اين مكان با ديگر مكان ها متفاوت است، فضاي جديدي است، حس ديگري دارد، كه اين معاني و مفاهيم را بايد در مقوله «طراحي و معماري شهري» دنبال كنيم و يك بحث كاملا فطري و زيباشناسانه است، از سواد من خارج است،

انسان هميشه نيازمند مشاهده دگرگوني هاي مكرر در پيرامون خود است، اين هم درسينما، هم درمعماري، هم درلباس پوشيدن، هم درغذا خوردن قابل مشاهده و پي گيري است،

چرا مغازه دار، تغيير دكوراسيون مي دهد؟ مغازه دار پس از متي دكور و چيدمان خود را تغيير مي دهد، مغازه دار به تغيير دكوراسيون و چيدمان زنده است، او با مشاهده تغييرات پيرامون خود، دكور خود را تغيير مي دهد، «مغازه دار» سينماي ايران كيست؟ چه كسي بايد، نياز به تنوع و تغيير در سينماي ايران و محيط شهري را پاسخ دهد؟ اين تغيير و تنوع فقط در فيلم نبايد رعايت شود، تاكيد من بيشتر روي«سالن سينما» است. جاذبه ها و زمينه هاي ارتباط مخاطب با سالن به عنوان يك فضاي معماري ، شهرسازي و هنري بايد جدي گرفته شود؟ آيا ما كالاي خود را به مخاطب تحميل مي كنيم ؟ يعني همرا يك «شيشه شير»، به مخاطب مي گوييم بايد اين«ظرف سس»را هم ببرد؟ يا ما به عنوان عرضه كننده كالا بايد به سليقه و خواست مخاطب بيشتر احترام بگذاريم؟ طبيعي است كه وقتي يك كالا براي عرضه وجود داشته باشد، سليقه مخاطب مطرح نباشد، و قاعده «همين است كه هست» برقرار است، مخاطب از ما دور مي شود، آيا از اين نظر، سينماي ايران مخاطب خود را از دست نداده است؟ و رسانه هاي رقيب و جايگزين از «سينما» سبقت نگرفته اند؟ ، مخاطب براي تامين و ازضاء نظر و سليقه خود كالاي مناسب حال خود را پيدا مي كند، به محيط پيرامون خود توجه كنيد، حجم سرمايه ايي كه در حوزه غير رسمي ويديو، سي دي، دي وي دي ، ماهواره ، ... در گردش است؟ با يك حساب سرانگشتي به آمار و ارقام كه دراين زمينه ها هست، توجه كنيم. چه رقمي است؟ رقم چندين ميلياردي بدست مي آيد.يك نوار ويديو پرشده 2000 تومان قيمت دارد ، يك سي دي 3000تومان ، كمتر و بيشتر ، قيمت دارد، و... شما در هفته و ماه چند نوار ويديو و سي دي مي خريد؟ واقعا سئوال كنيد و پاسخ را براي خود بيابيد، يك بليط سينما چقدر فيمت دارد؟ 600،800 تومان ، شما آخرين بار كي سينما رفتيد؟ هرهفته به سينما مي رويد؟ هر ماه چطور؟ سالي يكبار يا دوبار ؟ به تنهايي و يا با خانواده؟ حجم نقدينگي اين دو بخش را پيدا كرديد؟ اين گردش اقتصادي چگونه مديريت و هدايت مي شود؟ در اقتصاد ملي و رشد ملي چه نقشي دارد؟ مولد است ؟ اين يكطرف بحث، از سوي ديگر، آيا اين همان مخاطبي نيست كه آن را از دست داده ايم؟ آيا اين اعتبار نمي تواند(و نبايد) در«سبدسينما» هزينه شود؟ البته ، معتقد هستم ، كه هيچيك از رسانه هايي كه به آن اشاره كردم نمي توانند(و نتوانسته اند) رقيب سينما باشند،شما رفتار و وضعيت حضور هر يك از اين رسانه ها را در جوامع مختلف و به خصوص صنعتي نگاه كنيد، اين رسانه ها رقيب سينما نيستد، بلكه مكمل نقش و كار كرد سينما در بخش توزيع و نمايش هستند، پس چگونه است كه در سبد هزينه هاي خانوار ايراني ، سينما كمترين سهم را دارد و ساير رسانه با فاصله زياد، بيشترين سهم را دارد؟ برابر نتايج يك مطالعه، يك نوار ويديو فيلم ايراني(رسمي در شبكه ويديو) تا 64000تومان به صورت اجاره درآمد (ارزش افزوده) ايجاد مي كند. يعني چندبار سينما رفتن؟ يعني 80 بار ، 80 بليط 800 توماني خريدن، يعني هر فيلم ايراني كه به صورت ويديو ديده مي شود، مي تواند تا 80 برابر قيمت يك بليط از درآمد صاحب فيلم و صاحب سالن كم كندو بالعكس اضافه كند. ولي ببينيد اين سرمايه هيچ ارتباطي با صاحب فيلم و صاحب سينما ندارد،

نوع ارتباط سينما با مخاطب با ساير هنر- رسانه ها كا ملا متفاوت است. ما در ارتباط با كتاب دنبال چه نوع ارتباطي هستيم ارتباط بين «مولف و مخاطب»، مكان وقوع اين فرآيند كجاست؟ هرجايي كه ما انتخاب مي كنيم.هر جايي كه ما دلمان مي خواهد.ولي درارتباط با سينما اينگونه نيست. اول اينكه ارتباط بين مخاطب با سينما يك ارتباط يك خطي نيست. اين ارتباط با چه وجهي از سينما برقرار مي شود؟ ارتباط بين تهيه كننده با مخاطب، ارتباط بين كارگردان با مخاطب، مخاطب يا بازيگر، مخاطب با موضوع مخاطب يا سالن سينما مخاطب با شرايط اجتماعي مخاطب با شرايط فردي و.... درنوع ارتباط سينما«مكان» را شما نمي توانيد انتخاب كنيد. يعني براي ارتباط با سينما حتما بايد برويد به «سالن سينما» اگر سالن سينما نباشد اگر سالن سينما شما را جذب نكند، ارتباط سينمايي برقرار نمي شود. «سينما رفتن» مثل «سفر رفتن» است

سينما كه فقط فيلم ديدن در تاريكي نيست، حوزه اثر اجتماعي سينما فقط فيلم ديدن نيست،حضور و ملاقات هاي گروهي و اجتماعي مردم، از فيلم ديدن مهمتر است؟ اين از ويژه گي هاي، همه مكان هاي مدني است، در مجموعه سالن هاي سينما ي شهر تهران امروز، چقدر به اين ويژه گي توجه شده است؟ تحول و توسعه شهري در اين دو دهه اخير، كاربري اجتماعي و فرهنگي، چند سالن سينما را تغيير داده است؟ يعني سينما هست، ولي دسترسي مردم و يا انگيزه هاي مردم براي رفتن به آن ناحيه و منطقه از بين رفته است، ترافيك، آلودگي ، شلوغي ، تجاري و اقتصادي بودن منطقه ، نبودن وسيله رفت و آمد شهري، پاركينگ ،وضعيت ظاهري و امكانات سالن و ... يك شعار درسالن سازي هست كه مي گويد: سه چيز در سالن سازي مهم است، اول: مكان، دوم: مكان سوم: مكان . متقابلا در محيط هاي جديد شهري ، متناسب با نيازهاي جديد چند سالن سينما ايجاد شده است ؟

براي 15ميليون شهر وند تهراني، سينماهاي شهر چقدر محل آدرس هستند؟ ببينيد، در اين شهر، خيابان ميرداماد را كسي نيست كه بلد نباشد، در منطقه بازار ، همه روبروي «سر در اصلي بازار»، يا«سبزه ميدان» را همه بلد هستند. «جلو حان بازار بين الحرمين» را همه بلد هستد.مردم براي هر امر اجتماعي و اقتصادي، اين نقطه قرار مي گذارند، اينجا به هم آدرس مي دهند، اين نشان از اهميت موضوع، اهميت اين مكان در رفتار عمومي شهروندان دارد،

حالا بايد از خود اين سئوال را بكنيم كه چه تعداد از سالن هاي سينما در شهر تهران توانسته اند اين جايگاه و نقش را كسب كنند؟ يا تلاش و برنامه مديريت امروز شهر چقدر دراين جهت گام برداشته؟ و يا روند جريان فرهنگي – هنري چقدر به اين موضوع كمك كرده است؟ به دليل تغيير موقعيت شهر

بهرحال رسيديم جلوي سينما، جلوي سينما يك فضاي شهري است، قبل از ورود به سينما قبل از ورودبه سالن انتظار، هريك از اين ها در شكل گيري آن ؛فضا» ي كلي كه به آن اشاره كردم نقش دارند، در بحث ارتباط مخاطب با سالن، اين فضاها ، هريك بازي و نقش خودشان دا دارند،

«جلوي سينما» هم براي كساني كه به قصد فيلم ديدن آمده اند، و هم براي كساني كه فقط آمده اند «جلوي سينما» اهميت دارد، اين فضا «جمعيت شهري» را براي ورودبه سينما دعوت مي كند ، هدايت مي كند ، شهروندان حتي حاضر هستند در اين فضا توقف كنند ، بايستند، اطلاعاتي كسب كنند ، اتفاق ديگر ، يك اتفاق اقتصادي و اجتماعي است ، كسبه ، اغذيه فروشان ، كتابفزوشان، دكه داران و ... از اين فضا، نفع مي برند،بخشي از رونق اقتصادي آنها از همين توقف ها و آمد و شدها بدست مي آيد.

اگر به يك نكته توجه داشته باشيم، بحث بهتر پيش مي رود، سينما قبل ازاينكه فضاي «سينمايي» باشد، يك «پاتوق شهري»است، همان چيزي كه گفتيم «مكان شهري» اينجا ديگر بايد فضاي سينما را در ارتباط با عموم مردم ببينيم، مردم كوچه و بازار ،حتي آنها كه نمي خواهند فيلم ببيند، اين پاتوق بايد ظرفيت پاسخ گويي به نيازهاي مراجعه كنندگانش را داشته باشد، در اين تعريف مكان سينما يك «پاتوق فرهنگي» محسوب مي شود. ما امروز در شهر مركز تجاري داريم ، مركز اداري داريم، صنوف مختلف بورس دارند، بازار دارند، راسته بازار دارندو... آيا سينماها نمي توانند «پاتوق فرهنگي»، باشند.و اينگونه ديده شوند؟

وفتي واردسينما مي شويم، خود حسابي ديگري دارد، سالن انتظار، قبل از سالن نمايش ، يك جامعه و گروه اجتماعي مشخص، براي ديدن يك فيلم خاص، آسايش و آرامشي كه مخاطب دراين فضا بايد احساس كند ،روابط آدم ها ، امكانات نشستن ، اطلاعات بدنه، برنامه هاي آينده، ارايه محصولات فرهنگي و هنري ، اطلاعات درباره فيلم ، بهرحال او 15 دقيقه تا 30 دفيقه و بيشتر در اين مكان به انتظار نمايش فيلم خواهد بود،
اينجا فضاي فروش ساندويچي، آب ميوه و پاپ كورن نيست، جاي فروش اين ها جلوي سينماست ، نه در سالن انتظار سينما، مسن تر ها حتما به ياد دارند ، كه آداب توزيع تنقلات در سينما چگونه بوده است ، وسط فيلم وقت (انتراكت) استراخت مي دادند، پسركي با جعبه اي چوب كوچكي هر آنچه قابل عرضه بود ارايه مي كرد، در اروپا هم همين الان همين كار را مي كنند، اين هم از آداب فيلم ديدن در سالن سينما ست. يعني شما اجازه نداريد سرو صدا كنيد، ملچ ملچ كنيد ، چق چق پاكت پفك و تخمه در بياوريد،
اينجا يك بازار كوچك فرهنگي است، محل ارتباط مخاطب يا جامعه متخصصين سينمايي، نه محل عرضه تنقلات، بايد به يك نگاه واقعه بينانه برسيم، ببينيم درآمد واقعي كه در اين فضا گردش دارد نصيب چه كساني مي شود، دلال و بهره بردارو ساندويچي يه صاحب فيلم و تهيه كننده ،بحث مهمي است، بايد بپذيريم سينما يك بنگاه اقتصادي است، با گرايش فرهنگي ، در همه جاي دنيا ، راز مانايي و پويايي سالن هاي سينما همين باور است.

هنور به فيلم نرسيديم، همه اين مقدمات براي ديدن فيلم است،براي اين است كه به نمايش فيلم برسيم. درجه سالن، كيفيت صدا و پروژكتور، صندلي ها، ارتفاع صندلي، صداي رديف جلو با صداي رديف هاي عقب تر، اگر قرار است مخاطب با فيلم ارتباط برقرار كند بايد استانداردهاي نمايش فيلم رعايت شود. مخاطب پول مي دهد كه استاندارد بخرد، رعايت نكردن اين موارد باعث اين مي شود كه ذره ، ذره مخاطب خود را از دست مي دهيم.





تا اينجا بيشتر به«فضاي كلي» سينما يعني همان محيط واكمش نظر داشتيم، در اين قسمت بيشتر به خود واكنش يا اضلاع آن توجه داريم : در سينماي ايران، اين مثلث را دو مقطع مي توانيم مورد ارزيابي و توجه قرار دهيم. مقطع اول از آغاز سينما تا 1357 و مقطع دوم از 1357 تا كنون .سعي مي كنيم به يك نوع روش مطالعه و پي گيري اين بحث برسيم ؟

تاريخ سينما، در ايران با ورود نخستين دوربين فيلمبرداري به ايران در سال 1279 آغاز مي شود.يعني اواخر دوره قاجاريه. ولي وقتي از سالن هاي سينما و سالن هاي نمايش فيلم صحبت مي كنيم كمي بعدتر از اين تاريخ است. يعني وفتي است كه سينما از درون دربار و محافل اشرافي خارج شده و رفته رفته جاي خود را بين مردم باز مي كند. اولين سالن سينما در 1283 در خيابان چراغ گاز و دوسال پس از آن توسط دو فرد روسي دو سالن ديگر تاسيس مي شود(ت س/ ص 67) .
فرآيند كلي و جريان سينما به عنوان يك فعاليت اجتماعي و اقتصادي تقريبا در سال هاي بين 1300 تا 1310 شكل مي گيرد. يعني : فيلمي هست . سالن نمايش ،دستگاه هاي نمايش وا تماشاخانه ايي است. مردمي هستند كه مي خواهند تفريخ كنند دنبال سرگرمي هستند حاضرند پول بدهند. به اين ترتيب چرخه اقتصادي سينما در ايران شكل مي گيرد. گفتني است ، سينماي ايران پس از دوره اول، بيش از يك دهه ركود را تا اواخر سال هاي دهه 20 پشت سر مي گذارد. و سينما از اوايل دهه 30 رونق دوباره خود را باز مي يابد.
رشد اين جريان با رشد زندگي شهري و مطرح شدن جنبه هاي جديد زندگي، در ايران ارتباط مستقيم دارد.يعني توجه مردم به مسئله تفريخ و سرگرمي به نوعي رشد زندگي شهري و مدرن (زندگي صنعتي) ارتباط پيدا مي كند.درآمدها زياد مي شود .توجه به مظاهر پيشرفت وشرايط جديد زندگي افزايش مي يابد.زمينه براي ايجاد يك فضاي جديد معماري – شهري به نام «سينما» فراهم مي شود.
دقت كنيد : اول فيلمبرداري و فيلمسازي و واردات و نمايش فيلم خارجي سپس شكل گيري سالن هاي نمايش فيلم و پس از آن توجه مردم و اقتصادي – اجتماعي شدن اين فرآيند و حالا از اينجا به بعد هست كه جرياني به نام سينما در جامعه ايراني مطرح مي شود. نكته مهم در اين فرآيند مطرح شدن مكاني شهري به نام سينما در فرهنگ مردم است و مهمتر از آن اينكه مردم خريد بليط سينما و هرينه كردن براي آن را وارد سبد هزينه هاي خود مي كنند.يعني پشتوانه اقتصادي اين جريان توده مردم هستند.براساس آمار موجود در سال 1354 مردم تهران بيش از 36 ميليون بار به سينما رفته اند يعني بيش از جمعيت كل ايران، تنها تهراني ها به سينما رفته اند.(ص س/ ش1ص10) البته اوج اين جريان برابر مستدات موجود در اواخر دهه 40 تا نيمه اول دهه 50 شمسي است.در سال 1355 در شهر تهران با 5 ميليون جمعيت 112 سينماي فعال وجود داشته است.
تحليل شرايط زندگي شهري طي سال هاي دهه 30 و دهه 40 براي درك شرايط رشد سينما در اوايل دهه 50 به ما كمك مي كند.در سال1351 حدود يكصد فيلم توليد مي شود. بيشترين سالن ها، بيشترين فعاليت استوديوها .... در حقيقت اينجاست كه سينما به عنوان يك پديده اقتصادي مطرح مي شود. يعني سينما مثل يك كالا بر اساس نظام عرضه و تقاضا تحليل مي شود. مثل هر فرآيند اقتصادي ديگر.شاخه هاي ديگر اقتصادي و صنعتي سينما مثل لابرتوارها، استوديوها، هرم نيروي انساني، سالن هاي سينما ، گروه هاي تماشگر، صاحبان سرمايه، ستارگان سينما ، واز همه مهمتر انگيره مردم براي فيلم ديدن، تفريح كردن وقت گذراندن، بخش خصوصي در طي اين سال ها متناسب با رشد شهر نشيني و افزايش سريع درآمدهاي مردم و به تبع آن زياد شدن نسبي اوقات فراغت آنها كه رشد هرينه هاي تفريح و تحصيل و اوقات فراغت را به دنبال داشته است به شدت نسبت به ساخت سالن هاي سينما تمايل نشان داد.

از سوي ديگر در همين دوران است كه سينما به عنوان يك پديده اجتماعي – فرهنگي هم مطرح مي شود. سينما كاركرد اجتماعي پيدا مي كند. البته كاركردهاي فرهنگي اين دوره سينما در جهت مسخ كردن و تحميق توده هاي مردم است، سينماي بالنده ، آرمان خواه و آگاهي بخش نيست.ولي يك جرياني هست، بارقه هايي از اميد در آن يافت مي شود و ولي وجه قالب نيست .افزايش توليد لزوما افزايش كيفيت را بهمراه ندارد.و تاكيد بيشتر فيلم ها بر عناصر سطحي و ظاهري هستند. تاكيد من در اين بخش بر روي تعامل تماشاگر و سينماست.روي كاركرد و تعريف نقش و جايگاه سينما به عنوان يك فضاي شهري و پديده اجتماعي، در اين سال ها فقط براي ديدن يك فيلم در شهر تهران سي ميليون نفر به سينما رفته اند .يعني سينما اين قابليت را دارد كه اين تعداد آدم راحركت دهد. و وقت آنان را بگيرد.

توجه داشته باشيم ،ما با ادبيات امروز نمي توانيم (و نبايد) سينماي دهه 50 را تحليل كنيم. در سال هاي مورد اشاره سينما بيش تر يك پديده اقتصادي، اجتماعي است تا يك پديده اجتماعي، فرهنگي با تصور امروزي ما، اگرهم خواسته باشيم به ابعاد فرهنگي سينماي اين دوره اشاره ي كرده باشيم، بيشتر وجه سرگرمي و تفريحي بودن آن مي تواند مورد توجه باشد .آن هم به تاثير از رشد سريع زندگي در جامعه شهري، افزايش درآمدها و زياد شدن نسبي اوقات فراغت و سياست هاي زمان ، يعني بيشتر فرهنگ پذير است تا فرهنگ سازو پيشرو.

انچه تا اينجا به آن اشاره كردم، در حقيقت طرح يك صورت مسئله است.بيشتر هدف طرح يك نمونه و مدل اجتماعي و فرهنگي است، فضا ، شرايط و تحليل محتواي كه دراين مدل طي اين سال ها اتفاق مي افتد مورد نظر ما نيست. ولي توجه به جزييات هريك از مولفه هاي اقتصادي ، اجتماعي، فرهنگي ، هنري و سينمايي آن مي تواند به ما در اتخاذ يك راهكار،و تبين يك روش يراي(شناخت) و برون رفت از آن چه كه به عنوان« بحران درسينما» از آن ياد مي كنيم، كمك كند.

اين يك معادله چند مجهولي است.نسبت سالن سينما با توليد فيلم مثل بازرگاني و فروشگاه و توليد است.يعني سالن سينما، ويترين و فروشگاه فيلم است.سينما محل عزضه كالايي به نام فيلم است. مرحله پاياني يك نظام توليدي و صنعني و اقتصادي ، محل تفريح و سرگرمي، يك فضاي عمومي شهري، يك فضاي معماري و زيبايي شناسانه ، يك فضاي آرامش فردي ، خانوادگي و اجتماعي . فضاي تشخص اجتماعي،براي شهر و شهروند.

گردش فعاليت و پويايي اقتصاد يك واحد توليدي فقط بعهده بخش توليد آن نيست. يك توليد را زماني مي توانيم موفق»نلقي كنيم كه درست و به موقع به دست مصرف كننده برسانيم. زمينه عرضه و توزيع مناسب از ملزومات اين امر است.اقتصاد سينماي ايران افزون بر نارسايي هايي كه در بخش توليد دارد در بخش توزيع و نمايش نيز دچار بحران است . البته اين بحث جديدي نيست. سينما حتي در دوران رونق خود نير در اين بخش دچار مشكل بوده است.ولي درسال هاي اخير، اين شرايط تشديد شده و به سمت بحران پيش رفته است. و شرايط هر روز براي «سينماداري غير اقتصادي »تر شده است.

عدم تناسب افزايش فروش وافزايش هزينه توليد، به عنوان مثال متوسط هزينه توليد فيلم درسال هاي 1364نا 1375 هشت برابر شده است در حالي كه فروش فيلم در تهران حدود 6 برابر شده است.چه تعدادي ازتوليدات سينماي ايران قادر هستند در يك دوره و نوبت زماني، سرمايه گذاري انجام شده رابرگردانند.چه تعداد از فيلم هاي ساخته شده اصراري به نمايش و اكران ندارند؟ اگر بايد تعداد فيلم ها كم شوند ؟ پس چرا در هرسال براي توليد بيشتر تلاش مي كنيم.چند درصد از فيلم هاي تهيه شده صرفا به فروش حقوق تلويزيوني و ويديويي ويا فيلم خانه يا فروش خارجي بسنده مي كنند و به گيشه داخلي توجه ندارند؟ برابر يك مطالعه انجام شده طي سال هاي 65 تا 78 هر سال به طور متوسط 5/7درصد از فيلم ها پرفروش بوده اند.درهمين سال ها به طور متوسط 20 درصد فيلم ها سود آور بوده اند. و به طور متوسط 25 درصد فيلم ها سربه سر شده اند. اين يعني در مجموع حدود 60 درصد از فيلم ها در چارچوب گيشه (اكران اول تهران و شهرستان ها) حداقل بازگشت سرمايه كرده است و حداكثر سود آور بوده اند.بيش از40 درصد از فيلم ها نيز در اكران اول موفق نبوده اند و تا دوسال بعد از آن و حتي بيشتر ... نيز در انتظار بازگشت سرمايه بوده اند ت.(س.ا.ا. ص 217) اين روند در سال هاي اخير يعني 1379تا1381 بدتر شده است يعني تعداد فيلم هاي تهيه شده و اكران نشده به هر دليل سال به سال روبه افزايش است و اين در حالي است كه تلويزيون براي خريد فيلم هاي توليد شده در اين سال ها محدوديت هاي بيشتري اعمال مي كند. و اين يعني طولاني شدن خواب سرمايه، پايين آمدن كف نقدينگي موجود در سينما ،محدود شدن قدرت بخش خصوصي، فشار بيشتر به بخش دولتي و ...

عليرغم رشد هر ساله فروش، تعداد بينندگان فيلم ها، چه درتهران و چه در شهرستان ها مرتبا كاهش يافته است و تنها افزايش قيمت بليط توانسته، فروش فيلم ها را هر ساله افزايش دهد. در كل فروش فيلم ها، شهرستان ها تنها دوبرابر تهران فروش داشته اند.اين ميزان با توجه به آنكه تهران و حواشي آن يك ششم جمعيت كشور را پوشش مي دهند نشان دهنده اين نكته است كه روستاها و شهرهاي كوچك كشور اصولا از دايره رسانه سينما خارج هستند ميزان بهره برداري از سينماها در تهران در سال 1375 براي مجموعه سينماها 2/13 درصد بوده است. اين ضريب در سال 1354 ، 34درصد بوده در سال 1380 به 7/9 درصد كاهش يافته است. اين بدان معني است كه بخش عمده ظرفيت سينماها همواره خالي است. از هر 100 صندلي سينما در هرسانس كمتر از 10 تاي آن اشغال مي شود.(ص س 2-16) عدم تناسب بين پراكندگي سالن هاي سينما و تعداد صندلي درسطح كشور با پراكندگي جمعيتي كشور، مي تواند يكي از دلايل اين امر باشد. سئوال ديگري كه مي شود اينجا مطرح كد اين است كه ، آيا توانسته ايم پيوند بين سينما و مخاطب را حفظ كنيم؟ پايين آمدن ضريب بهره وري سالن سينما يعني از دست دادن مخاطب ؟ يعني دلسرد شدن ، يعني بي انگيزه شدن مخاطب چرا؟ بايد توجه داشته باشيم كه هنري و رسانه ايي كه مخاطب عام دارد نمي تواند بدون توجه به رفتارهاي اجتماعي به نقد كامل برسد. و از سوي ديگر همواره رونق و پويايي اقتصادي سينما تابعي است از كيفيت و كميت فيلم هاي سينمايي، البته كيفيت و كميت محيط سالن نمايش نيز همواره مطرح است.

امروز يك سالن سينما ، به عنوان يك فضاي شهري چه جايگاهي دارد.چه ارزش اقتصادي دارد. در مناسبات اقتصادي به يك صا حب سالن چگونه نگاه مي كنند. امروز اگر كسي با سرمايه خود 100 دستگاه موبايل يا 10 دستگاه انومبيل ماكسيما ثبت نام كند ، موفق تر است يا بيايد يك سالن سينما را راه اندازي و مديريت كند؟حتي با همه وعده وعيدهايي كه از سوي نهادهاي ذي ربط مطرح مي شود، باز هم بخش خصوصي حاضر به دخالت در اين امر نيست؟ چرا؟

مولفه ها و متغيرهاي بسياري در شكل گيري يك شرايط مطلوب براي توجه عمومي به سينما و پر فروش شدن يك فيلم ، مطرح هستند : محيط عمومي ، كيفيت سالن، هواي سالن، صندلي ها ، مديريت سالن ، كيفيت نمايش تصوير و صدا ، پراكندگي ، جانمايي و لوكيشن سينما در جغرافياي شهر، ... نرخ بليط و نسبت آن با درآمد سرانه شهروند، عدم توجه به گسترش و تنوع مديوم هاي جايگزين مثل تلويزيون، ويديو، سي دي و دي وي دي، ماهواره، اينترنت، كامپيوتر، كتاب ، مجلات و....با كاهش روند رشد تماشاگران ايراني چه نسبتي داشته است. نزديك شدن كيفيت فيلم هاي سينمايي به برنامه هاي تلويزيوني، كم شدن فاصله سينماوتلويزيون، ساده شدن و سطحي شدن قصه فيلم ها، ارزان تمام كردن فيلم ها، عدم توجه به به مولفه ها و شاخص هاي ساختاري و موثر در ايجاد يك اثر سينمايي مطلوب، يكدست شدن مضامين و خط قصه هاي فيلم، عدم استفاده ار فضاها، دكورها و تكنيك هاي سينمايي، خدشه دار كردن چارچوب هاي كلاسيك سينما به ويژه در سال هاي اخير، عدم توجه به سلسله مراتب حرفه ايي و پيشكسوتي در سينما، بي نوجه بودن به حضور صاحبان سبك و انديشه در سينما، از دست دادن گروه مخاطبان حرفه ايي و مرجع در سينما، انعكاس نامطلوب بحث هاي حاشيه ايي و غير ضروري صنفي، بي نوجهي به سينماي بدنه و توجه بيش از اندازه به نوع فيلم هاي خاص هنري، جشنواره ايي وتجربي، تغيير ساخت جمعيت، جوان شدن جامعه، با تغيير ساخت جمعيت مخاطبان سينما تغيير نكرده اند؟ آيا هنوز هم سينما يك كالاي گذران اوقات فراغت براي «عوام و كم سوادان» جامعه است؟ يا اينكه با تغيير ساخت جمعيت و تغيير مخاطب، تبديل به كالايي براي گذران اوقات فراغت براي «تحصيل كردگان» تبديل شده است؟ تغيير مطالبات جوانان بي توجهي به سليقه مخاطب، نبودن فيلم مناسب براي گروه هاي مختلف سني، اجتماعي،

آنچه فهرست شد يك سياهه سر انگشتي از شاخص ها(مجهول ها) در فرآيند توليد و نمايش فيلم است.توجه نكردن به هريك از اين فاكنورها يعني پايين آمدن كيفيت كالاي عرضه شده و در نهايت كاهش تقاضا .آيا همه توليدات سينما و همه سالن هاي سينما ي ايران قابليت آن را دارند كه بتوانند مخاطب را براي ديدن فيلم، و گذران اوقات فراغت جذب كنند؟

مردم تهران در سال 1354، 36 ميليون بار به سينما رفته اند. در همين سال 112 سالن درتهران فعال است.در سال 1380 كمنر از 10 ميليون بار به سينما رفته اند و حدود 80 سالن در تهران فعال است... عليرغم افزايش جمعيت شهر تهران نسبت به اوايل دهه پنجاه (4 برابر) تعداد كساني كه در سال 80 به سينما رفته اند، 4 برابر كمتراز سال 54 است. (ص. س / ش1ص 10)آيا شرايط اجتماعي اقتصادي و فرهنگي مردم تهران در طي اين سال تغيير نكرده است ؟ اگر تغيير كرده دامنه اين تحولات چقدر بوده است و پاسخ هاي ما براي هر يك از آنها چيست؟ آيا ضريب نفوذ و كارآيي رسانه ايي به نام سينما در بين مردم كاهش يافته است؟ فشارهاي اقتصادي چه تاثيري بر روي گرايش مردم نسبت به سينما دربر داشته است؟

آيا «سينما رفتن» جزء رفتار مردم هست؟ .يعني فكر مي كنيم بايد به سينما برويم؟ نياز به فيلم ديدن براي چند درصد مردم يك نياز جدي است؟ انگيره مردم از رفتن به سينما چيست ؟ چه گروه هايي از مردم بيشتر به سينما مي روند؟ چرا گروهي ديگر كمتر به سينما مي روند؟ آيا سينما رفتن يك رفتار اجتماعي براي مردم است؟ يا يك رفتار اقتصادي؟ يعني پول مي دهند كه وقت بگذرانند و تفريح كنند؟ آيا مردم بيشتر ترجيح مي دهند كتاب بخوانند، تلويريون ببينند؟ مجله بخوانند؟ يا در پارك قدم بزنند؟ چه دلايلي مردم را به ديدن فيلم تشويق مي كند؟ آيا سينما رفتن يك تشخص فردي و اجتماعي است؟ جايگاه سينما در نظام اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي «فردي»، «خانوادگي»، «اجتماعي»، «ملي» و «فرا ملي» كجاست؟ پاسخ به اين سئوالات به ما در تعيين ضريب ثبات و تداوم «نهاد فرهنگي سينما» درجامعه ايران كمك مي كند .

اصلي ترين شاخص هاي تعيين كننده بر ميزان استقبال مخاطب از يك فيلم چيست؟ نام يك كارگردان(18 درصد) كبفبت فيلم (75 درصد)، بازيگران صاحب نام(28درصد)، نوع فيلم (حادثه پردازي 11درصد، كمدي و فانتزي 18 درصد،سياسي 19درصد، جنگي 19درصد، كودكان و نوجوانان 11 درصد، مسايل اجتماعي 42 درصد ) موضوع خاص، توصيه دوستان ، تبليغ درست، آيا واقعا سينماي ايران فاقد نمونه هاي موفق از اين دست مي باشد؟.آيا سينما توانسته همسنگ با ديگر موضوعات مثل ورزش و آموزش جاي خود را در سبد هزينه هاي خانواده باز كند.آيا سينما نقش آموزشي ، تفريحي و سرگرمي خود رااز دست داده است ؟ آيا همه توليدات سينماي ايران قابليت نمايش در سينماها را دارند ؟ يعني اين فيلم حواهد فروخت يا با مخاطب ارتباط برقرار مي كند؟ آياكا لايي به نام سينما ارزش ندارد تا براي آن هرينه كنيم؟ چرا در مقابل يك مغازه اغذيه فروشي و بستني فروشي هر شب، جماعت زيادي تا پاسي از شب صف مي بندد؟ ولي به ندرت براي ديدن يك فيلم سينمايي اين اتفاق مي افتد؟ مردم به اعتبار و ارزش هر كالايي (اعم ار فيلم و سينما و يا ساندويچ و بستني) حاضر هستند پول پرداخت كنند . براي هر يك از اين سئوال ها ، من شهروند، من مدير فرهنگي،من مدير شهري، من تهيه كننده و كارگردان ، من سينما دار، چه پاسخي ازايه مي كنيم؟ آيا براي مديريت و برنامه ريزي فرآيند توليد و نمايش فيلم طرحي جامع ارايه شده است. آيا براي مدلسازي عوامل جذابيت در فيلم ايراني تلاش شده است.

با اين توصيف، از نظر اقتصادي، سينما و سالن سينما را جزء «اقتصاد خصوصي» تلقي مي كنيم يا جزء «اقتصاد عمومي» درجه عموميت و درجه خصوصيت اين كالا چيست؟ متناسب با شاخص هاي در نظر گرفته شده در برنامه توسعه ، سهم بخش خصوصي چه ميزان است ؟ سهم بخش دولني چه ميزان است؟ بايد به اين موضوع توجه كافي داشته باشيم. در توضيحاتي كه در ابتداي بحث به آن اشاره كردم ، شكل گيري سينما را در يك شرايط اقتصاد خصوصي بررسي كرديم. در مستندات تاريخ سينما ، به كمك هاي مستقيم از اعتبارات عمومي براي ساخت سالن، اشاره ايي نشده است . ولي توجه كنيم دز سال هاي پس از انقلاب ما از كاركردهاي سينما ، تعريف جديد ارايه مي كنيم.نوع برنامه ريري هاي ما به سمتي مي رود كه و وجه فرهنگي سينما بر وجه اقتصادي آن غلبه كند.البته دولت با توجه كافي به اين مسئله بخش هايي از هرينه هاي توليد فيلم را تقبل مي كند و نه تنها ازركود اين صنعت جلوگيري مي كند بلكه صفحات جديد و ارزشمندي را براي سينماي ايران باز مي كند

در اين دوره است كه سينما به عنوان يك هنر- صنعت به صورت جدي مطرح مي شود.حركت سينما قانونمندنر، حرفه اي تر، تخصصي تر مي شود، مشاغل و صنوف شكل مي گيرند، نقش و اهميت هريك از تخصص ها در جريان توليد مشخص مي شود، سينما داراي برنامه ، آيين نامه و سياست هاي هدايتي و حمايتي مي شود.
اما اين توجه به سينما همه جانبه نيست. يعني بخش هاي صنعتي تر، فني تر و اقتصادي تر ، كمتر مورد توجه قرار مي گيرند. و بخش هاي فرهنگي تر (توليد فيلم) با گرايش سير اعتبارات به سمت كارگردان و بعدا تهيه كننده بر روي راه اندازي خط توليد فيلم تاكيد مي كند.(نگاهي كه در مقطعي مي توانست كارساز باشد. ولي همچنان تا اين سال ها ادامه پيدا كرده است.) بخران، ركود و عقب ماندگي درحوزه هاي پشتيباني فني سينما، نمايش عمدتا محصول بي توجهي به اين بخش ها در اين سال هاست.

فرآيند تاسيس سالن هاي سينما، يك پديده اقتصادي- شهري است، پراكندگي جغرافيايي سينماها با سياست هاي توسعه شهري چگونه تنظيم شده است، چرا در بخش هاي جديد شهري، شهرك هاي تازه تاسيس به مسئله توسعه سالن هاي سينما توجه نمي شود.آيا يك سالن سينما مثل يك ايستگاه آتش نشاني ، يك كتابخانه، يك پارك، يك فضاي شهري - عمومي محسوب نمي شود.پاسخ به اين سئوال ها لزوما درمسئوليت حوزه مديريت فرهنگي نيست. اين سئوال ها را بايد مديريت شهري پاسخ دهد. ولي كارنامه اين بخش در اين زمينه چقدر موفق بوده است؟ مديريت فرهنگي مي تواند بر تامين نرم افزار(فيلم)مورد نياز براي نمايش دخالت و نظارت داشته باشد. تامين سخت افزار(سالن) ماهيتا نمي تواند(و نبايد) مسئله مديريت فرهنگي باشد در حاليكه ملزومات لازم براي اين امر مثل مديريت زمين شهري ، مقرارت ساخت و ساز، وضع قوانين شهري ،سياست هاي و تسهيلات حمايتي و تشويقي، نامين منابع و ... در اختيار وي نيست.

تعداد سالن ها كل كشور از 294 در سال 1364 به 250 سالن در سال 1371 رسيده است.43 شهر با جمعيت بالاي سي هزار نفر فاقد سالن هستند كه جمعيت آنها بيش از دو ميليون و ششصد هرار نفز است.هفتاد و پنج شهر ديگر با جمعيتي بالاتر از ششصد هزار نفر فقط داراي يك سالن سينما هستند. به عبارت ديگر براي هر صد هزار نفر يك سالن وجود دارد. (ـس.ا.ا.ص.270)

- از موارد موفقي كه توانسته باشد هم دربحث گيشه موفق باشد، هم مقوله كبفيت را در سينما رعايت كرده باشد. مي توانيد اشاره ايي داشته باشيد. چه مشخات و چه ويژه گي هاي سينمايي داشته اند؟

فيلم هاي متعددي را با مضامين مختلف ار كارگردان هاي مختلف مي توان نام برد. البته همينطوري نمي شود اظهار نظر كرد. اين سئوالي است كه براي خود من هم مدتي است مطرح شده ،و خيلي مايلم تا بتوانم جواب منطقي براي آن بيابم . به همين دليل مدني است اين موضوع را در قالب يك طرح مطالعاتي پي گيري مي كنم. سينماي ايران در مقاطع مختلف متاسب ياشرايط اجتماعي روز نمونه هاي موفقي ارايه كرده است. اين نشان از ظرفيت و قابليت هاي اين سينماست، ولي در نهادينه كردن رفتارها،و فرآيندها موفق عمل نمي كند، به خصوص درسال هاي اخير اين روند تشديد شده است.

- ممكن است بيشتر توضيح دهيد؟

تبين يك نوع مدل براي فعا ليت هاي فرهنگي ، اجتماعي و هنري ، طراحي يك مدل رايانه ايي كه بتواند از روي داده هايي كه به آن مي دهيم ، رفتارهاي هاي ما را مدلسازي كند ، يا حداقل ما را به آن مدل هاي رفتاري نزديك كند. اين مدل در چند حوزه و موضوع فرهنگي همزمان در حال مطالعه است. موضوع مردم شناسي ، زبان شناسي ، اشياء فرهنگي و بناهاي تاريخي .سينماي ايران به دليل شفاف بودن داه هاي موجود نسبت به ساير موضوعات فرهنگي بيشتر مورد توجه گروه بوده ،پيشرفت هاي خوبي هم داشته است.
«رفتار»هاي سينماي ايران يعني كنش و واكنش هريك از اضلاع مثلثي كه در ابتداي بحث به آن اشاره كردم. همواره يك سري خبر و اطلاع، امار و ارقام در طول هفته و ماه و سال از منابع مختلف مي شنويم ومتناسب با ظرفيت هاي ذهني و فطري خود نسبت به هريك هم واكنش هايي داريم.ولي آيا اين كافي است؟ يا ظرفيت هاي ما به حدي است كه بتوانيم تحليل درست و علمي از يك موضوع ارايه كنيم؟ ذهن ما در لحظه چند فاكتور را مي تواند در ارتباط با يك موضوع مد نظر داشته باشد،در چنين شرايطي،ميزان جامعيت و دقت پاسخ هاي چقدر است؟ در اين مطالعه كه با لستفاده از دانش و قابليت هاي رايانه انجام مي شود .سعي شده تمام اطلاعات سينماي ايران از سال 1279 تاكنون بر اساس يك نظام دسته بندي و اصطلاحنامه تخصصي – موضوعي در يك نرم افزار گردآوري شده .و سپس متناسب با هربحث سئوالات كاربردي مطرح و براي اخذ پا سخ هاي منطقي برنامه ريري شود. دنبال اين هستيم تا بتوانيم با مطالعه حوزه هاي كاربردي فرهنگي و هنري به نوعي مدلسازي عملياتي دست يابيم.اگر سئوال شما را براي توليدات سال هاي بين 1363 تا 1382را با سيستم در ميان بگذاريم اين پاسخ نتيجه مي شود:

1363 سناتور صباغ زاده اجتماعي حادثه ايي پر كشش
1363 داد شاه كاوش تاريخي حادثه ايي تراژدي
1363 گل هاي داوودي صدرعاملي اجتماعي ملودرام پر مخاطب سرگرم كننده
1363 ميرزا كوچك خان قويدل اجتماعي سياسي توليد پر هزينه
1364 اتوبوس صمدي اجتماعي كمدي بومي
1364 جاده هاي سرد جوزاني اجتماعي روستا داستاني ساده
1364 زنگ ها هنرمند اجتماعي كمدي فلسفي
1364 بايكوت مخملباف اجتماعي سياسي پرفروشترين پركشش و جذاب
1364 شهر موش ها طالبي كودك و نوجوان كمدي خوش ساخت شادي بخش
1364 عقاب ها خاچيكيان دفاع مقدس حادثه ايي تجاري هيجان انگيز
1365 اجاره نشين ها مهرجويي اجتماعي كمدي پر تحرك كمدي موفق
1365 دستفروش مخملباف اجتماعي غير متعارف فلسفي
1365 شير سنگي جوزاني حماسي حادثه ايي طبيعت گرا
1365 باشو بيضايي اجتماعي دغدغه هويت فيلمي جذاب از بهترين ها
1365 خانه دوست كجاست كيارستمي مستند گرا داستاني ساده ساختاري نو از بهترين ها
1366 پرنده كوچك خوشبختي درخشنده اجتماعي ملودرام كودك و نوجوان خانوادگي
1366 شايد وقتي ديگر بيضايي اجتماعي ملودرام دغدغه هويت
1367 باي سيكل ران مخملباف اجتماعي سياسي غير متعارف
1367 كاني مانگاه داد دفاع مقدس حادثه ايي پرفروشترين
1367 هي جو عسگري نسب اجتماعي كمدي
1367 روز با شكوه عياري كمدي سياسي
1367 افق ملاقلي پور دفاع مقدس توليد پر هزينه حادثه ايي
1367 گلنار پرتوي كودك و نوجوان پرفروشترين موزيكال
1367 كشتي آنجليكا بزرگ نيا حادثه ايي توليد پر هزينه نمونه خاص
1367 در مسير تندباد جوزاني حماسي تاريخي
1368 مادر حاتمي اجتماعي ساختاري نو
1368 خواسنگاري فخيم زاده اجتماعي كمدي ملودرام پرفروشترين
1368 دزد عروسك ها كودك و نوجوان عروسكي - زنده لحظات شادي بخش لحظات شادي بخش
1368 هامون مهرجويي اجتماعي دغدغه هويت ساختاري نو مخاطب عام وخاص
1369 سفر جادويي كمدي كودك و نوجوان عروسكي
1369 عروس افخمي اجتماعي جريان ساز پر مخاطب خوش ساخت
1370 گربه آوازه خوان پرتوي كمدي كودك و نوجوان عروسكي عروسكي
1370 ديگه چه خبر ميلاني اجتماعي كمدي لحظات شادي بخش
1370 جيب برها به بهشت نمي روند داودي كمدي پرفروشترين
1371 ازكرخه تا راين خاتمي كيا دفاع مقدس ملودرام ساختاري نو از بهترين ها
1371 افعي اعلامي حادثه ايي راكي و رمبوي ايراني پرفروشترين الگو برداري
1371 هنرپيشه مخملباف اجتماعي كمدي انتقادي
1372 روز فرشته افخمي كمدي ملودرام
1372 همسر فخيم زاده كمدي اجتما عي ملودرام
1372 زير درختان ريتون كيارستمي اجتماعي مستند گرا ملودرام از بهترين ها
1373 كلاه قرمري طهماسب كودك و نوجوان كمدي عروسكي پرفروشترين
1373 روسري آبي اجتماعي ملودرام خوش ساخت
1373 سلام سينما مخملباف اجتماعي سياسي مستند گرا نمونه خاص
1374 خواهران غريب پوراحمد كودك و نوجوان پرفروشترين فيلمي جداب
1374 عاشقانه داودنژاد ملودرام عشقي
1374 ليلي با من است تبريزي دفاع مقدس كمدي نوآوري در طنز
1375 ليلا مهرجويي اجتماعي ملودرام ازدواج خوش ساخت
1375 سلطان كيميايي اجتماعي جوان پسند جستجوي هويت عناصر جذاب
1376 رواني فرهنگ اجتماعي ملودرام
1376 آدم برفي ميرباقري كمدي تجاري پرفروشترين پر مخاطب
1376 آژانس شيشه ايي حاتمي كيا اجتماعي دفاع مقدس تراژدي
1376 مرد عوضي هنرمند كمدي ملودرام پرفروشترين پر مخاطب
1377 رنگ خدا مجيدي ملودرام اجتماعي عارفانه كودك نوجوان
1377 دختري با كفش هاي كتاني صدرعاملي اجتماعي ملودرام موضوع بكر خوش ساخت
1377 دو زن ميلاني اجتماعي سياسي
1377 قرمز جيزاني اجتماعي ملودرام پرفروشترين
1378 شوكران افخمي اجتماعي ملودرام ازدواج موقت پرفروشترين
1379
1380 آواز قو اجتماعي سياسي پرفروشترين جوان پسند
1381
1382

در جمع بندي و تحليل اطلاعات فوق به جدول فهرست شاخص هاي زير دست مي يابيم فهرست بالا پرفروشترين و بهترين و پر مخاطب ترين فيلم هاي اين سال هاست. سعي كرديم شاخص ها و دلايل اين وضعيت را بيلبيم ، البته يك تحليلي از لايه هاي سطحي فيلم هاست و اطلاعات هم كامل نيست .براي دقت در تحليل بايد لايه هاي دروني و عميق تر هريك از اين فيلم ها بررسي شود.

1 اجتماعي 34 24 تجاري 2
2 كمدي 19 25 تاريخي 2
3 ملودرام 17 26 پركشش 2
4 پرفروشترين 13 27 ازدواج 2
5 كودك نوجوان 9 28 غيرمتعارف 2
6 حادثه ايي 8 29 هيجان انگيز 1
7 سياسي 7 30 نوآوري در طنز 1
8 دفاع مقدس 6 31 موضوع بكر 1
9 عروسكي 5 32 موزيكال 1
10 خوش ساخت 5 33 مخاطب عام وخاص 1
11 شادي بخش 4 34 عشقي 1
12 ساختاري نو 4 35 عارفانه 1
13 جستجوي هويت 4 36 طبيعت گرا 1
14 ازبهترين ها 4 37 سرگرم كننده 1
15 مستند گرا 3 38 روستا 1
16 عناصر جذاب 3 39 راكي ورمبوي ايراني 1
17 نمونه خاص 2 40 خانوادگي 1
18 فلسفي 2 41 جريان ساز 1
19 داستاني ساده 2 42 بومي 1
20 حماسي 2 43 انتقادي 1
21 جوان پسند 2 44 الگوبرداري فيلم آمريكايي 1
22 توليدپرهزينه 2 45 اجتما عي 1
23 تراژدي 2 46 پر حرك 1
منابع : تاريخ سينماي ايران ، جمال اميد
سينماي امروز ايران، مجيد محمدي
مجله صنعت سينما
و با تشكر از آقاي مهندس عادل فرهنگي

هیچ نظری موجود نیست: