۱۳۸۷ فروردین ۴, یکشنبه

سينماي ايران و روش هاي نوين اطلاع رساني

بنام خدا
محسن شمس كارشناس سينما و فارغ التحصيل كارشناسي ارشد پژوهش هنري مي باشد. وي در حوزه مديريت فرهنگي وهنري تا كنون مسئوليتهاي داشته است كه تصدي "اداره كل توليد وپشتيباني سينمايي كشور" و "مجري طرح جامع اطلاعات سينمايي "از اّخرين آنها است. همچنين در زمينه تاثير" تحولات تكنولوژيك در حوزه هنر ورسانه هاي تصويري" مطالعات وتحقيقاتي را انجام داده است،وهم اكنون نيز در دانشكده سينما و تئاتر مشغول تدريس است. در سالهاي اخير بيشتر توجه او بر ضرورت تبيين نگرش سيستمي در حوزه فعاليتهاي فرهنگي وهنري معطوف بوده است .طراحي و تنظيم مجموعه نرم افزارهاي"نظام فهرست برداري،نمايه سازي ،مستند سازي و طبقه بندي، اطلاعات فرهنگي و هنري وتاريخي" به منظور بكارگيري "دانش انفورماتيك" و "تكنو لوژي اطلاعات "در حوزه مطالعات وفعاليتهاي فرهنگي وهنري كشور: شامل اموال منقول و بناهاي فرهنگي وتاريخي ،مردم شناسي ،باستان شناسي ،هنرهاي سنتي ،زبان وگويش وطرح جامع اطلاعات سينمايي از اّن جمله هستند .آنچه در زير اّمده است ما حصل گفتگو با ايشان در خصوص چگونگي ارتباط سينماي ايران با تحولات و روشهاي اطلاع رساني جديد است


1- شما نسبت سينما وهنرهاي تصويري را با ابزارهاي اطلاع رساني چگونه مي بينيد ؟
-----------------------------------------------------
نسبت "سينما و هنرهاي تصويري" با "ابزارهاي اطلاع رساني "مثل نسبت ديگر نهادهاي فرهنگي و هنري با دانش اطلاع رساني است .البته براي درك بهتر اين مفهوم ابتدا بايد تصور ودرك خود رااز اين دو عبارت يعني" سينما وهنرهاي تصويري" و"ابزارهاي اطلاع رساني" روشن كنيم تا بهتر بتوانيم حوزه تاثير وتاثر اين دو مفهوم را نسبت به يكديگر بيان كنيم . اجازه بدهيد براي اين منظور يك مقدار زاويه نگاه را عوض كنيم ،تاثير روشهاي نو در حوزه سينما از جنبه هاي مختلف قابل بررسي است ،اهميت اين موضوع از اين نظر قابل توجه است كه توجه داشته باشيم، سينما خود يك "رسانه" است .هنر-صنعت سينما نيز از ابزارهاي اطلاع رساني تلقي مي شود. تاثير روشهاي نو هم در "ماهيت رسانه "يعني ماهيت سينما و ماهيت تصوير قابل بررسي است، و هم در مكانيزم هاي ارتباطي "سينما و مخاطب "يعني تاثير اين روش ها در ماهيت رسانه در مكانيزم ارتباطي سينما و مخاطب هم تحول ايجاد كرده است.به نظر من عدم توجه به اين تحول ماهيتي و تحول دروني ،نگاه ما را وبحث مارادر سطح نگه مي دارد.از اين نظر ما بايد بحث را از يك زاويه جامع تر بررسي كنيم. ببينيد "بررسي تاثير تحولات وكاركردهاي تكنولوژيك در حوزه فرهنگ "يا در "حوزه هنر - رسانه هاي شنيداري و ديداري " كه جنبه اطلاع رساني و ارتباط سينما با مخاطب هم مي تواند مورد بحث قرار گيرد.يعني براي ورود به بحث بايد بر سر يك مجموعه پيش فرض ها و قواعد كلي به اتفاق نظر برسيم وسپس بحث را در حوزه سينما ادامه دهيم. اين همان تغييرات در اصول و قواعد كلي است كه پيش از اين به أن اشاره كردم. ولي به هر حال اگر خواسته باشيم از فرصت كوتاه پيش اّمده نتيجه ايي گرفته باشيم، بايد بگويم تحولات بسيار عميق است. در حقيقت اين شرايط بيانگر تحقق زمينه گسترده عبور از يك نظام اطلاعاتي به يك نظام ديگري خواهد بود .سرعت و حجم تغييرات در اين عرصه به حد ي چشمگير است كه بسياري از اين نظريه هاو تعاريف علمي و فني كه محققان و نظريه پردازان پيش از اين براي تبين مفاهيم اين رسانه يا به عبارت كلي تر" صنعت تصوير "ترسيم كرده اند ،رفته رفته نقش واعتبار خود را از دست مي دهند (يا حتي داده اند .)سينما و تلويزيون بيش از هر چيز رسانه هاي فرا گيري براي ارتباط جمعي هستند .اينها هم يك هنر تلقي مي شوند وهم يك رسانه اما در هر حالت ، توجه داشته باشيم يك وسيله تكنولوژيك هستند.وتكنولوژي ماهيتي متغيردارد. همين مفهوم"هنر – رسانه" ازمفاهيمي است كه رفته رفته تحت تاثير تحولات تكنولوژيك ودرنتيجه تغيير نقش و كاركردهاي اجتماعي و فرهنگي هنر – رسانه هاي تصويري بوجودأمده است. وهمواره نيز درحال تغيير است .
صنعت تصوير، سينما و تلويزيون طي دهه هاي اخير چگونگي درك وتصور ما را از محيط واز خودمان دگرگون كرده اند .اما امروز همه ما حجم گسترده اطلاعات را بدون اينكه از خود سئوال كنيم ،خيلي طبيعي مي پذيريم .در عرصه هاي فرهنگي وهنري جامعه اگر چه سينما تلويزيون و… رسانه هاي غالب هستند، اما همزمان با اّن ديگر رسانه هاي الكترونيك –ضبط وپخش صدا،كامپيوتر،چند رسانه ايها،اينترنت و… نيز در قرن حاضر پيشرفت و رشد كرده اند. و لحظه به لحظه ارتباط وتعامل رسانه ها با هم بيشتر شده است ،مواردي چون :افزايش برد در سينما و تلويزيون ،ازانفعال خارج شدن مخاطب وخدمات دو سويه ،افزايش قدرت انتخاب مخاطب ،تغيير در روشهاي نمايش، نزديك شدن ماهيت و كاربرد سينما وتلويزيون و نزديكتر شدن اّنها به ابعاد دنياي واقعي ،تحول در ماهيت تشكيل صدا و تصوير،موضوع ديجيتال ،تحول در ابزارها و روشهاي توليد تصاوير سينمايي وتلويزيوني درزمينه هاي تجهيزات فني ،لابراتوار ، تدوين وزير نويس فيلم ،تحول درنحوه ارسال ،انتقال وپخش اطلاعات صوتي تصويري ،فيبر نوري ،فشرده سازي،ماهواره ها ،تحول درنحوه ارائه محصولات صوتي تصويري :ديسكهاي فشرده ،نوارهاي ويدئويي ديجيتالي ،تحول در نمايش تصاوير: تغيير در ابعاد صفحه تلويزيون ،پرده هاي نمايش چند رسانه اي ها ،پخش موسيقي و…
در يك نگاه ،تحول و تغيير در ساختار رسانه ها بر روي جهت گيري ها وكاركردهاي هنري، فرهنگي ،اجتماعي اّنها نيز تاثيراتي بدنبال خود داشته است. با اين حال بايد توجه داشته باشيم ،رسانه هاي تصويري عليرغم وجود تفاوتهايي در نقش و كاركردهاي اّنها درچگونگي توليد وبكارگيري "عنصر تصويري" داراي مشتركات قابل توجهي هستند .واين مشتركات نيز همواره درحال افزايش بوده است.اّنچه بر پرده سينما ،صفحه تلويزيون ويا نمايشگر كامپيوتر،يك عكس ويا يك اثر گرافيكي چاپ شده مي بينيم ،مجموعه ايي از واحدهاي تصويري هستند كه بيانگر نسبت واحدهاي تصويري با معناي ذهني اّن هستند و اين را بنيان تصاوير مي شناسيم .ما اين نشانه هاي مختلف را درون قاب تصويرمي بينيم .درهرقاب تصويرماعكاسي شده نشانه هاي مختلف را مي بينيم .مثل پيشزمينه ،پسزمينه ،دكور،مكان، افراد ،اشيا ،حيوانات ،علايم تصويري ،حروف،تصاوير گرافيكي وديگر لوازم وعوامل صحنه ،تركيب واحدهاي اين عناصر مي شود ،تصوير يك قاب عكس ،پس هر يك از اين تصاوير،نشانه چيزهاست .همين چيزي كه درمعني شناسي تصوير درباره آن بحث مي كنند. از نظر ديگر اگر بخواهيم در يك "نظام انفورماتيكي "براي اين مدل و شرايط مثالي بزنيم ، مي توانيم واحدهاي هر نشانه تصويري را با يك بيت در نظام انفور ماتيكي و رايانه قياس كنيم. اينجا نقطه ها،ذرات و دانه هاي سياه و سفيد و رنگي دريك فرآيند فيزيك – اپتيك وشيميايي با هم تركيب مي شوند و يك تصوير را تشكيل مي دهند.در نظام انفورماتيكي و رايانه ،در يك فرآيند الكترونيك – ديجتال ما "bit ها"(ويا به عبارتي ديگرpixel ها)راكنار هم قرار مي دهيم .تا "byte ها" ها و علايم تصويري(bit map )حروف (bitmapped fount)را تشكيل دهيم .اين همان عملي است كه ما در بحث نمونه برداري تبديل اطلاعات و فشرده سازي اّن را دنبال مي كنيم .يعني ساخت مدل انفورماتيكي و يا ديجتالي يك نشانه ، يك قاب تصوير، يك آواي صوتي ويا يك متن. خوب وقتي توانستيم تا اين حد تغيير ايجاد كنيم. يعني بتوانيم امكان و قابليت جديدي از رسانه سينما وساير هنر-رسانه هاي شنيداري وديداري در اختيار داشته باشيم در نتيجه تحول و تغيير در روشهاي اطلاع رساني وارتباط با مخاطب نيز اجتناب ناپذير خواهد شد.مثل اينكه تا ديروز ما اين قابليت ها را به حالت "جامد ومايع "دراختيارداشتيم وامروز به حالت" گاز" هم دراختيار داريم . خوب طبيعي است كه نحوه توليد ، نگهداري و ذخيره سازي ،توزيع وانتقال وبهره برداري از آن هم تغيير كند. يعني شما ببينيد اينكه فيلم سينمايي خود را مي توانيد روي CD و يا DVD ارائه كنيد، اين يك امكان تحول يافته است ، ويااينكه اكنون مي توانيم فيلم سينمايي رااز طريق انتقال ما هواره ايي سيگنالهاي ديجيتالي بصورت همزمان در سالنهاي سينما در نقاط مختلف دنيا نمايش دهيم يك تحول است .يا ارائه ونمايش فيلم با استفاده از روش "ام پي 4" از طريق اينترنت .يا همين عملي كه اخيرا درايران رسم شده است .ويديو تصوير برداري مي كنند وبعد اّ ن را روي نوار سلولوييدي منتقل مي كنند.هرچنداين روش در ايران با اشتباهات و سو تعبيرهاي دركاربرد هاي سينمايي آن صورت مي پذيرد ولي خود يك تحول است.عمل پردازش ديجتالي اصوات و تصاوير، و بسياري از اين مفاهيم ومصاديق مي شود فهرست كرد، كه از حوصله اين گفتگو خارج است .

2-آيا سينماي ايران در بهره برداري از اين قابليتها موفق بوده است ؟
---------------------------------------------------
ببينيد تصويري كه از تحولات بيش از اين ارائه كرديم ،نتيجه و محصول يك مجموعه فرآيندهاي اجتماعي ،اقتصادي و فرهنگي در جوامع خاصي است .اّيا اين تحولات نتيجه پاسخ به نيازهاي فرهنگي ،اجتماعي وهنري آن جوامع بوده است ؟وياضرورت تحولات علمي وفني باعث بروز اين شرايط جديد فرهنگي ،اجتماعي وهنري شده است؟ . همانطور كه "سينماي ايران "نيز نتيجه فرآيند اجتماعي ،سياسي ،اقتصادي "جامعه امروزايران" است .ويا "فيلمفارسي " نتيجه يك مقطع خاص ديگري از تاريخ اجتماعي معا صر اين جامعه است.به هر ترتيب در پاسخ سئوال شما مي خواهم اين سئوال را مطرح كنم، نسبت "سينماي ايران" واساسا"جامعه ايران" ويا "حوزه فرهنگي ما "با اين تحولات چگونه است ؟يعني بينيم سينماي ما كجاي اين ماجرا قرار دارد؟يا ذات "سينماي ايران " ويا به شكل كلان آن "حوزه فرهنگي ما" بايد ضرورت تحول را احساس كرده باشد؟ ويا در برخورد و تعامل با آنها ، اين رفتارها را،ضرورتا آموخته ويا خواهيم آموخت؟.مي خواهم بگويم به هر صورت كه باشد، اين "تعامل و مراوده "؟آداب و اصولي دارد . آيا نظام آموزشي ما تغيير كرده است ؟ يا كتابهاي جديد تخصصي در حوزه سينما ترجمه شده است ؟اساتيد جديدي تربيت كرده ايم؟ دانشجوي دوره تحصيلات تكميلي به خارج فرستاده ايم وحالا بر گشته است؟ساختار تشكيلات،برنامه ها و مديريت سينماي ما تغيير بنيادي و اثر گذاري را پشت سر گذاشته است؟زمينه جذب وبكارگيري نيروهاي جوانترو تحصيل كرده دانشگاهي را فراهم كرده ايم؟ كيفيت و كميت سرمايه گذاري ما در اين زمينه ها تغيير كرده است ؟نوع اّموزش ومطالعات دست اندركاران سينمايي تغيير عمده ايي كرده است؟دوره هاي آموزشي ويژه ايي را برگزار كرده ايم؟ تجهيزات و تكنولوژي توليد در كشور دچار تحول محسوسي شده است؟ نظريه ها و تئوري هاي جديد علمي در اين حوزه ترجمه ،توليد ومنتشر كرده ايم ؟ اراده و برنامه جامعي براي انتقال و آموزش سازمان يافته اين مجموعه تحولات ارايه كرده ايم ؟تلاشي براي "لوكاليزه كردن "اين "رفتارهاي جهاني "داشته ايم؟افق روشني دراين زمينه ها ارايه كرده ايم ؟بهرحال اين سئوالات مطرح است.پاسخ اين سئوالات ، پاسخ سئوال شما خواهد بود.
عليرغم تحولات وتغييرات گسترده در اين حوزه ها ما شاهد كمترين اثرات بنيادي درحوزه هاي رفتاري داخل خودمان هستيم . نمونه هايي كه شما به صورتهاي مختلف درحوزه سينما به عنوان رفتارهاي جديد مشاهده مي كنيد ، نتيجه برخوردهاي اتفاقي ويا همان ضرورتها يي است كه پيش از اين اشاره كردم . يعني چه بخواهيم و نخواهيم اين اتفاق ، تغيير و تحول در اثر اين ضرورت ها بوقوع خواهد پيوست.همين حداقل هم نتيجه برنامه ريزي و اراده ما نيست . ما مجبوريم كه بپذيريم .به همين دلايل در برخورد با اين تحولات درشرايط انفعالي قرار
مي گيريم.
از يك نگاه ديگراز نظر اقتصادي سينماي ايران وبخش غالب نهادهاوفعاليتهاي فرهنگي وهنري ما وابسته به حمايتها و هدايتهاي دولتي است .البته اين نظر جاي بحث و تامل دارد. ولي به هر حال وابسته ترين بخش سينماي ايران ،بخش فني و بخش تكنو لوژيك سينمااست .كه ما كمترين توجه و سرمايه گذاري را در اين بخش طي سالهاي اخير داشته ايم. عدم ارتباط و بهره برداري صنعت سينماي ايران از تحولات تكنولوژيك و قابليتهاي اّن و اتخاذ تاكتيكهاي مناسب در زير مجموعه هاي اين صنعت در اّينده ما را در شرايط بحراني قرار خواهد داد.

3-در بهره برداري از اين تحولات جه مشكلات و موانعي را مي بينيد ؟
---------------------------------------------------
در پاسخ سئوال قبلي بخشي از اين نكات را اشاره كرديم ولي يك نكته عمده و اساسي وجود دارد وآن اين است كه ما باور نداريم ،"سينما هنر تكنولوژيك "است حالا شما همين خط را بگيريدوبقيه مسايل را تحليل كنيد. اين عدم باوروتوجه كافي ،باعث عدم برنامه ريزي جامع وايجادحساسيتهاي لازم شده است و پس از گذشت سالها ما با يك "بي توجهي انباشته" مواجه هستيم .

4-وضعيت حضور سينماي ايران را در شبكه اينترنت چگونه ارزيابي مي كنيد ؟
--------------------------------------------------------
اول سئوال مي كنم ما چه تصوري ازسينماي ايران داريم؟ مدل سازماني ما براي اين موضوع چيست ؟ آيا سينماي ايران را يك سازمان مي بينيم ؟اّيا براي اين سازمان يك سيستم قايل هستيم ؟ اجزاي اين سيستم چيست ؟ تحليل انتروپي(ضريب ميرايي وپايداري) ما از اين سيستم چه وضعيتي دارد.مثبت است؟منفي است؟صفراست؟ البته من تا حدودي روي اين موضوع كار كرده ام كه حالا اين سئوالات را مطرح مي كنم. مي خواهم بگويم اين سيستم و اين سازمان اشكال دارد. حالا اينكه منطبق با نيازها ي روز هست يا نيست ؟ ضريب پايداري مثبت است يا منفي ؟بحثي ديگري است. اما اين كه هست اشكال دارد. ساختار سازماني ، تشكيلات وسيستم مديريت در سينماي ايران مشكل دارد. چرا اين سئوالات را مطرح كردم ،چون شما سئوال كرديد" حضور سينماي ايران در شبكه اينترنت" خوب هيچ فكر كرده ايد اينترنت چيست ؟ اينترنت نتيجه چه رفتاري است ؟ اينترنت نتيجه يك "رفتار سيستمي" است .اينترنت نتيجه يك رفتار سازماني در سطح جهان است. البته فرقي نمي كند، اين رفتار در حوزه پزشكي باشد، يا حوزه نظامي ،يا حوزه اقتصادي ، ويا حوزه فرهنگي ويا هنري .به هر ترتيب اينترنت نتيجه و ضرورت وجود يك "مدل سازماني" و "مديريت سيستمي"است. شك نكنيد. اينترنت طبقه صدم يك ساختمان است كه شما نمي توانيد قبل از اينكه از نود ونه طبقه قبل تصوري داشته باشيد از طبقه صدم اّن صحبت كنيد."اينترنت" "پلوپز"و"يخچال"نيست كه صرف اينكه آن را واردكرديم،خريديم،دو شاخه آن را به شبكه برق رساني وصل كريم بگوييم ازحالا ديگه "آب يخ "و"ته ديگ "مي خوريم."نظام شبكه ايي"،"جامعه اطلاعاتي" مدل "شبيه سازي شده تجربه هاي جامعه بشري" است .يعني شبيه سازي شده مجموعه رفتار هاي اصلاح شده و بهينه شده در حوزه مناسبات انساني ، اجتماعي ، فرهنگي ، هنري ،تاريخي وجغرافيا يي است.يعني اين رفتارها طي سالها روي آن كار شده است .جنبه هاي مختلف و حالتهاي مختلف آن در ارتباط هاي گسترده انسان-انسان وسپس بتدريج وبه آرامي درارتباط انسان-ماشين-انسان تجربه شده است. اينترنت آينه و بازتاب اين رفتارهادر مدل "پست مدرنيستي"در دوره كنوني يعني دوره "فرا صنعتي "است. مدل "مدرنيستي" آن شكل گيري وساخت همان مدل هاي سيستمي است كه در" دوره صنعتي" اتفاق افتاده است. ما بايد واكنش خودمان را نسبت به اين تحولات اجتماعي ارزيابي و مدلسازي كنيم .اينترنت يك بسته نرم افزاري ويا سخت افزاري نيست. اينترنت يك "جريان" است.اينترنت يك "فرهنگ" است .اينترنت يك نظام چند لايه "HYPER LINK"و" HYPER MEDIA"توجه به لايه ها ي متعدد و بسترهاي مختلف اين پديده براي شناخت و درك آن اجتناب ناپذير است.
حالا كه صحبت به اينجا كشيده شد اشاره به يك نكته را ضروري مي دانم .ما تا صحبت از اينترنت مي كنيم . واژه"ISP" يا واژه "كافي نت" ،"مودم"،"IE5"و…به ذهن ما راه مي يابد.تقريبا بقيه واژه ها و مفاهيمي كه ما از اين موضوع با آن آشنا هستيم نيز از هين جنس است .يعني از جنس ابزارها و امكانات براي دسترسي به"اطلاعات"و"منابع اطلاعاتي"عموم اين مفاهيم درهمان مفهوم اول يعني INTERNET SERVICE PROVIDING در واقع اينها ضرورتها و زير ساختهاي فني و تكنولوژيك براي توسعه "تكنولوژي اطلاعات"هستند .ولي هيچ گاه فكر كرده ايم "اطلاعات "چيست ؟ "منابع اطلاعاتي" چيست؟روش توليد آن چگونه است ؟ چگونه توزيع و بهره برداري مي شود؟ يعني "محتو"يي(CONTENT) كه بايد در درون اين شبكه جاري شود چيست ؟شكل ومدل اين "محتوا" درحوزه "كشاورزي "چگونه است؟درحوزه "سياسي "چگونه است ؟درحوزه "تجارت" چگونه است ؟درحوزه "فرهنگ و هنر" چگونه است ؟ در حوره" تاريخ و جغرافيا" چگونه است؟در حوزه "سينما "چگونه است ؟ اين همان نودونه طبقه ايي است كه به آن اشاره كردم.مشكل عمده وبحران اساسي ما در برخورد با تكنولوژي اطلاعات همين جاست. يعني عدم تفكيك بين اين دو حوزه وعدم توجه كافي به حوزه" توليد محتوا "نه فقط در حوزه "سينما" بلكه در حوزه عمومي فرهنگ وهنر وساير حوزهاي اجتماعي و اقتصادي هم كم وبيش همين وضعيت را داريم.
البته شما يك حركتها و رفتارهايي را در شبكه اينترنت به نام "سينماي ايران "و با مرتبط با "سينماي ايران" مي بينيد ولي اّيا واقعا اين بازتاب يا تصوير "سينماي ايران" است ؟نه اين رفتارها جزيي وفردي هستند،كه منجر به ايجاد يك سيستم ونظام اطلاع رساني وگردش اطلاعات نمي شود.يعني پشتوانه و بنياد سيستمي و سازماني ندارد. ضمن اينكه اطلاعات ارائه شده عمدتا قديمي ، كهنه و سوخته است. يعني شما همين اطلاعات را خيلي ارزان تر وراحت تر در همين هفته نامه ها ومجلات وكتابها مي توانيد پيدا كنيد. اّيا اسكن كردن تصوير مجله و قرار دادن آن روي شبكه اينترنت " تكنولوژي اطلاعات" است ؟نه اسم اين مي تواند، يك سرگرمي،دست گرمي وتمرين ابتدايي براي اّشنايي با قابليتهاي اينترنت باشد .
به نظر من مشكل اساسي ما در عدم وجود يك نظام جامع فهرست برداري ، مستند سازي و طبقه بندي اطلاعات فرهنگي وهنري است البته در حوزه هاي مختلف "فرهنگ وهنر" مي شود درباره اين مهم صحبت كرد. ولي در حوزه "سينما "هنوز يك "نظام فيلم نگاري "جامع ومانع نداريم ،كه برسر مفاهيم و مشخصه هاي كاربردي "سينما "به توافق رسيده باشيم..صحبت از"هرم نيروي انساني"، "هستي شناسي " ،"سبك شناسي" "تحولات و رويدادهاي ملي و بين المللي سينماي ايران" نمي كنم .صحبت ازروش" تجزيه وتحليل فيلمنامه" و"فيلمهاي ساخته شده" نمي كنم . فقط به عنوان بندي فيلمهاي ايراني توجه كنيد. به كتابهاي سينمايي كه در اّن فيلم هاي سينمايي فهرست شده هم نگاه كنيد. همين تاريخ بيست ساله اخير را بررسي كنيد.اسناد ومدارك رسمي را هم نگاه كنيد. تفاوت ها ، اشكالات واغلاط را خيلي سريع متوجه مي شويد. متصدي تنظيم شناسنامه فرهنگي و هنري اهالي سينماي ايران كجاست ؟تعريف مشاغل و حرف سينماي ايران چگونه انجام مي شود؟ اين تعاريف چگونه رسميت مي يابند؟ اسامي كه 1-2 تا 6 اسم حقيقي و حقوقي در پايان فيلم به عنوان "تهيه كننده" از اّنها ياد مي شود، چه اعتبارحرفه ايي وعملياتي دارند ؟ اّيا مي شود يك فيلم شش نفر "تهيه كننده" داشته باشد ؟ عنوان "تهيه كننده "يك عنوان حرفه اي است اّيا هر كسي مي تواند اّن رااحرازكند؟ اّيا اينها سرمايه گذارهستند؟ مالك هستند؟
هويت و اعتبار حقوقي يك اثر هنري در جامعه ما چگونه تعيين مي شود؟ در حوزه سينما يك اثر هنري متشكل از بسياري اّثار هنري ديگر است اينها چگونه از هم تفكيك مي شوند؟ چگونه حقوق مادي و هنري اجزا تبين مي شود؟كجا بايد اينها را ثبت كنيم ؟وبه دعاوي رسيدگي شود؟نمي خواهم بگويم هيچ چيز نيست. يك كارها يي انجام مي شود، ولي اّن چه كه هست قابليت "توليد اطلاعات" به مفهوم كاربردي اّن را ندارد.
مرجع توليد اطلاعات صحيح و قابل استناد كجاست ؟اداره كل نظارت، فيلم خانه ملي ايران، موزه سينما،خانه سينما، پروانه ساخت،پروانه نمايش و…. همه اين مراكز فعال هستند .ولي وقتي يافته هاي خود را كنار هم مي گذاريم با هم انطباق ندارند.اطلاعات قابل استناد نيست.
فقط يك لايه را اشاره كردم ، هر چه عميق تر مي شويم عمق مسئله بيشتر نمايان مي شود.
اين هيچ ارتباطي به اينترنت ومباحثي از اين دست ندارد. يك رفتار است.يك خصلت است ،يك دانش است. يك فهم علمي وياوظيفه اداري و اجتماعي است؟ نمي دانم.هرچه مي خواهيد اسم آن را بگذاريد.تعلق به اين دوره وأن دوره ،اينجا و أنجا هم ندارد.فقط اين را مي دانم ،هروقت توانستيم به همين مسايل ظاهرا ساده و ابتدايي پاسخ دهيم ، رفتار خود را به يك سازمان و يك سيستم نزديك كرده ايم ،مي توانيم بگوييم در مسير و جهت "جامعه اطلاعاتي "و" جامعه شبكه ايي "گام برداشته ايم .
در حوزه هاي مختلف فعاليتهايي انجام مي شود ولي مثل جزيره هاي نامربوط و نامرتبط به هم عمل مي كنيم. نظام ارتباطات ونظام گردش اطلاعات نداريم و چرخ توليد اطلاعات ما تبين نشده است كه حساسيتهاي لازم را نسبت به اطلاعات داشته باشد ."فردمحور" هستيم تا "اطلاعات محور"ويا "سيستم محور" يا"سازمان محور"اين بيماري است . بايد علاج شود. ما بايد از خود سئوال كنيم كه اّيا اطلاعات نياز داريم يا نداريم؟ تا فردي ،مديري ، كه راس اين هرم ويا سازمان قرار گرفته است ،از خود سئوال نكند كه اطلاعات نياز داريم يا نداريم ؟ وقابليت لازم براي كارشناسي اطلاعات را نداشته باشد.اطلاعات در يك سيستم توليد وبه گردش نمي افتد. اين سئوال نشانه ميزان اهميت و حساسيت يك سازمان براي اطلاعات است. نظام توليد و مصرف اطلاعات مثل نظام توليد دريك كارخانه است .نظام ورودي ،نظام پردازش و نظام خروجي خاص خود را دارد .اين يك طراحي ،مهندسي ومعماري اطلاعات مي خواهد. نياز به يك طرح جامع دارد .نه فقط در حوزه سينما بلكه در حوزه هنرها ودر حوزه عمومي فرهنگ بايد بتوانيم اين معماري و نظام ساختارگرايانه و كاربردي را ارايه كنيم .

5-اّيا در ارتباط با حضور سينماي ايران در شبكه جهاني اينترنت برنامه اي داريد ؟
--------------------------------------------------------
طبيعي است وقتي جسارت مي كنيم اينگونه يك موضوع را مورد انتقاد و نقد قرار مي دهيم، بايد جوابي هم براي اين سئوال شما داشته باشيم. جواب شما در يك كلمه بله است .اما اينكه اين برنامه چه هدفي را دنبال مي كند بايد توضيحات بيشتري ارايه كنم.
ابتدا بايد نگاه شما را تصحيح كنم. هدف ما حضور در اينترنت نبوده ونيست البته معتقد هستيم، نظامي را كه طراحي و اجرا خواهيم كرد، حضور در اينترنت را هم بدنبال خواهد داشت. همانطور كه پيش از اين هم اشاره كردم ، اينترنت نتيجه يك رفتار ويا يك مجموعه رفتاري است. پس تأكيد ما در اين مطالعه و برنامه بر روي شناسايي ،طراحي ،تبين و بهينه سازي اين رفتارها تنظيم شده است .اين رفتارها در سينما چيست؟ و چگونه معني مي شود؟ چگونه مصداق پيدا مي كند ؟…مطالعات خود را از مرحله فيلمنامه نويسي ، پيش توليد ، توليد ، پس از توليد ،نمايش، حضورملي و بين المللي آغاز كرديم. در هر يك از مراحل اين فرآيند، توجه ما به نكات مشترك و كليدي آنها بوده است: "اهالي سينماي ايران"، "فيلم هاي سينماي ايران" ، "رويدادهاي سينماي ايران"، "مراكز ودفاتر سينمايي" و تنظيم و تبين مناسبات و ارتباطات بين آنها.اينها محورهاي "ماتريس"ما هستند. سؤالات بسياري را در اين زمينه ها طرح كريم . و سعي كرديم پاسخ هاي مناسبي براي هر يك پيدا كنيم. خيلي با حوصله ،الآن هم خيلي اصرارنداريم كه عجله كنيم. به نتيجه رسيدن ،وپاسخ صحيح ارايه كردن براي ما بسيار اهميت داشته است. حضور يك فرد در سينماي ايران چگونه تعريف مي شود؟ اين فرد چه مشاغل و حرفي دارد؟ويا در آينده خواهد داشت؟ اين مشاغل چه تركيبي دارن؟درچه فيلم هايي حضور داشته ؟و يا خواهد داشت؟ يك اثر سينمايي را چگونه فهرست برداري ، مستند سازي و نمايه سازي كنيم؟ يك فيلم سينمايي چگونه فيلم نگاري مي شود؟ چه مشخصات و اطلاعاتي را بايد از يك فيلم داشته باشيم ؟اطلاعات در كجا توليد مي شود ؟اطلاعات كدام بخش مستند تر است ؟ از وقوع رويداد ها چگونه كسب اطلاع كنيم؟ مثل يك كودكي كه متولد مي شود ،براي او شناسنامه صادر مي كنند، رشد مي كند، مدرسه مي رود، تحصيل مي كند، مريض مي شود، بيمارستان مي رود ،دانشگاه مي رود و وارد جامعه مي شود و… ما بايد بتوانيم در تمام اين مسير حضور داشته باشيم و اطلاعات آنرا برداشت و ثبت كنيم .درپايان اين مرحله موفق شديم روشهايي را طراحي كنيم كه در آن بتوانيم هرم نيروي انساني ،فهرست جامع فيلم هاي بلند،كوتاه و مستند سينماي ايران ،رويدادهاي ملي و بين المللي و همچنين هستي شناسي سينماي ايران از نظر گونه ،مضمون ،وموضوعات وبسياري كليد واژه هاي ديگر رابه يك شكل تحليلي و ساختاري تبين و به يك نظام جامع علمي برسيم.
تلاش ما در اين مرحله ارايه يك نظام ومعماري و ساختا گرايانه از اطلاعات سينمايي بوده است.كه فكر مي كنم توفيق داشته ايم. در مرحله بعد ايجاد يك نظام گردش درون سيستمي با هدف تبين يك MIS يعني نظام گردش اطلاعات مديريت بوده است.اگر بتوانيم اين گردش را ايجاد كنيم، مثل اين است كه قلب سيستم را راه انداخته ايم ،اين خيلي مهم است. رمز بقا ،عامل بقا ،سيستم، همين حساسيت سيستمي است.ما بدن راوجسم راوكالبد را طراحي كرده ايم. قلب سيستم، همين مفهوم حساسيت سيستمي است.ضريب پايداري سيستم از همين جا تعيين مي شود.البته اين مهم تا اندازه اي به مخاطب شناسي سيستم هم بر مي گردد .ما بايد بدانيم براي چه گروهي؟ كجا؟ چه وقت ؟بايد اطلاعات توليد كنيم ؟اين مهم است حساسيت بيخودي درست نمي شود.بايد منطق خودش را داشته باشد. كه بايد روي أن كار كنيم .البته به شكل نمونه سازي اين كار انجام شده است . ولي هنوز راضي نيستيم. نارساييهايي دارد بايد أن را برطرف كنيم .
پس از اين مرحله است كه مي توانيم با يك پشتيباني خوب اطلاعاتي ،يعني يك بانك اطلاعات جامع با گزارش گيري مناسب و روشهاي ورود اطلاعات با اميد به آينده نسبت به انتقال و انعكاس مستمر اطلاعات بر روي اينترنت اميدوار باشيم. در اين زمينه هم كارهايي صورت گرفته ، يعني پايگاه اينترنتي را آماده كرده ايم بانكهاي اطلاعاتي كه به روش "SQL" و
" ASP" بصورت أزمايشي روي اينترنت قرار گرفته است و در حال بررسي و رفع نواقص هستيم.تا زماني كه بتوانيم اطلاعات را به شكل علمي ،قابل استناد به هنگام و مستمر توليد كنيم .آنوقت احساس مي كنيم كاري انجام داده ايم.بايد احساس كنيم حرف جديدي براي گفتن داريم وگرنه نه وقت خودرا تلف مي كنيم ونه وقت مخاطب را . يك نام ثبت كردن، چهار تا عكس و دو صفحه متن را بر روي اينترنت قرار دادن تكنولوژي اطلاعات نيست. بايد بفهميم كه پيام چيست ؟ رسانه ايي به نام اينترنت با كتاب ، مجله و هفته نا مه چه تفاوتي دارد؟ بايد بتوانيم نقش اطلاعات را در زندگي روزانه لمس كنيم. داشتن و نداشتن آن را بفهميم و بدانيم چه تفاوتي در نگاه و رفتار ما مي تواند ايجاد كند ؟.

هیچ نظری موجود نیست: