۱۳۸۷ فروردین ۴, یکشنبه

سينماي ايران و پديده ديجيتال، فرصت یا تهدید

سينماي ايران و پديده ديجيتال،
فرصت يا تهديد


همراه با ارائه :
گزارش اجمالي از روند توليد درسينماي ايران طي سال هاي 1370 تا 1381و بررسي تطبيقي فيلمسازي و فيلمساري ديجيتال




محسن شمس (كارشناس ارشد پژوهش هنر، كارشناس سينما ، طراح و برنامه ريز اطلاعات فرهنگي)


محسن شمس كارشناس سينما و فارغ التحصيل كارشناسي ارشد پژوهش هنري است. وي در حوزه مديريت فرهنگي وهنري تا كنون مسئوليت هايي داشته است كه تصدي "اداره كل توليد وپشتيباني سينمايي كشور" (80 -76) و "مجري طرح جامع اطلاعات سينمايي "(80)از اّخرين آنها است.طي سالهاي 75-72 نيز با مديريت توليد بنياد سينمايي فارابي همكاري داشته است .
وي همچنين در زمينه تاثير" تحولات تكنولوژيك در حوزه هنر ورسانه هاي تصويري" مطالعات وتحقيقاتي را انجام داده است،وي كه تدريس در دانشگاه را نيز در سابقه خود دارد. در سالهاي اخير بيشتر توجهش بر ضرورت تبيين نگرش سيستمي در حوزه فعاليتهاي فرهنگي وهنري معطوف بوده است .مطالعات درباره رايانه اي كردن فرآيند توليد فيلم “ مديريت تجهيزات فني “خدمات فني و...ازآن جمله هستند.پژوهش براي مدل سازي تاريخ سينماي ايران (درمحيط انفورماتيكي)، تبين هرم نيروي انساني سينما واصطلاحنامه تخصصي – موضوعي سينماي ايران هم اينك زيرنظر وي در حال انجام است.




واژگان كليدي: سينماي ايران،سينماي ديجيتال،تاريخ سينما ، توليد فيلم

مقاله «سينماي ايران و پديده ديجيتال،فرصت يا تهديد» ضمن ارايه نگاهي تاريخي به سير تحولات فني هنر – صنعت سينما با طرح ديدگاه هاي مختلف دست اندركاران و صاحب نظران سينمايي در حوزه كاربرد امكانات ديجيتال در سينماي جهان و ايران سعي در تبين ضرورت ها و اصول كلي اين رشته از دانش بشري دارد.
همچنين مقاله با تاكيد برطرح مسايل نو در حوزه سينما بعنوان يك ضرورت اجتناب ناپذير، با نگاهي انتقادي به رويدادهاي سال هاي اخير در سينماي ايران ،آسيب شناسي و بررسي اثرات اين روند را براي صيانت از «سينماي ملي» پيشنهاد مي نمايد.




سينماي ايران و پديده ديجيتال،
فرصت يا تهديد


همراه با ارائه :
گزارش اجمالي از روند توليد درسينماي ايران طي سال هاي 1370 تا 1381و بررسي تطبيقي فيلمسازي و فيلمساري ديجيتال

محسن شمس (كارشناس ارشد پژوهش هنر، كارشناس سينما ، طراح و برنامه ريز اطلاعات فرهنگي





نيويورك – سال 2001 ميلادي
وقتي در يك روز مطبوع تابستاني در ساحل آرام و زيبايي قدم مي زنيد،شن ها را زير پاي خود مي بينيد و گوش ماهي ها را هنگام راه رفتن خرد مي كنيد، گرماي دلپذير آفتاب را برفراز سرتان حس مي كنيد،اما هرگز سرتان را بلند نمي كنيد. زيرا اگر سرتان را بالا بگيريد موج هاي عظيمي را خواهيد ديد كه به بلندي آسمان خراش ها هستند و احتمال دارد آرامش با شكوهتان را تهديد كنند.
خيلي مضحك است كه مردم سرشان را بالا نمي گيرند شايد اين هم از خصوصيات هزاره باشد. شايد مردم مي ترسند، اگر به آينده توجه كنند يا اگر از آن چه مي ترسند صحبت كنند،همه چيز تغيير كند و آينده اي دلهر آور و پر تشويش داشته باشند.
«گادفري چشاير»
« سينما،تماشاخانه ديجيتالي- هفته نامه سينما جهان شهريور1380»

نيويورك - اوايل دهه شصت ميلادي
در اين لحظه درتاريخ سينما نمي توان پيش بيني كرد كه آيا «عكس متغير» در آينده شيوه متداول خواهد شد يا نه، يا اينكه در ظرف چند سال آينده صنعت سينمااين شيوه را اتخاذ خواهد كرد يا نخواهد كرد. اين امر بستگي دارد به آنكه فيلم هاي بعدي اين شيوه ، هنرمدانه ساخته شوند و مردم از آن پشتيباني كنند، و اين امكان نيز هميشه است كه اختراعات جالب تري كه شايد اكنون در مرحله آزمايش باشند به ميدان بيايند،زيرا كه هميشه اين سه عامل، يعني مخترع، هنرمند و تماشاگر هستند كه راه فيلم را معين مي كنند .اين سه عامل بر يكديگر تاثير متقابل دارند.سينما رااز مرزهاي سكوت گذرانده و به عرصه صدا و رنگ و فراخناي پرده هاي جديد كشانده اند. همين عوامل ممكن ساخته اند كه سينما از صورت شهر فرنگ بدوي تكامل يايد و به شكل هنري كه بر دل و جان مردم سراسر جهان مي نشيند در آيد. شگفت اينجاست كه همه اين كار در ظرف شصت سال سال صورت گرفته است.
امروز صنعت سينما بار ديگر در حال تحول و تطور است. يك بار ديگر مخترعان بعد ديگري از واقعيت در اختيار سينما گران گذارده اند تا آن را به كار برند، تماشاگران در همه جا علايم علاقه و اشتياق ار خود نشان داده اند. بار ديگر هنرمندان، ضرورت پديد آوردن فن ها و شيوه هايي كه دامنه هنر سينما را گسترش و حيات و حركت آن را افزايش خواهد داد. روبرو شده اند اين مساله اي است كه همراه هر پيشرفت فني و هر تغييري در وسايل اساسا تهيه فيلم مطرح خواهد شد . اما اين مسئله ايي است كه كه كارگردانان ها در گذشته به حل آن توفيق يافته اند و ناچار در سال هاي دراز آينده نيز از حل آن عاجز نخواهند بود. زيرا كه استعداد و تغيير و تطور و رشد ، ذات هر هنر زنده است، خاصه هنر سنما كه زنده ترين هنر هااست.
«آرتور نايت»
«،تاريخ سينما ، 1354»

نيويورك - سال 2001ميلادي
كسي ازما نخواهدپرسيد، آيا با تغييرات موافقيم ياخير، سرشماري گسترده ايي برگزارنخواهد شد كه آيا دوست داريم به جاي سينمافقط با ويديو فيلم ببينيم يا نه؟ مصرف كننده ها بدون هيچ شكايتي ازسالن هاي سينما دورخواهندشدواين دليلي نخواهدداشت مگر تصاويركهنه سلولوييدي.درمجموع حضورسينما اكنون در بهترين شرايط است و دلايل روشني دردست داريم كه نشان مي دهد، تماشاگران دوست دارند همين شكل فعلي فيلم سلولوييدي حفظ شود.اما تمام تغييرات را اين دو مورد روشن موجب خواهند شد . تكنولوژي و پول .
جورج لوكاس معتقد است كه فيلم مثل تلگراف يك پديده قرن نوزدهمي است.از دهه 1850 كه عكاسي اختراع شد .مخترعين در پي اين بودند كه راهي بيابند تا بتوان عكس ها را متحرك كرد. دستيار تابغه توماس اديسن،ويليام كندي لوري ديكسن، نوار سلولوييدي سوراخ سوراخي راباامولوسيون عكاسي آغشته كرد و باچرخاندن آن توانست فيلم متحركي بسازد.
در تاريخ سينما آمده است كه در دسامبر 1895 برادران لومير فرانسوي براي اولين بار فيلم ساخت خود را درزيرزمين گراند كافه پاريس به نمايش عمومي گذاردند. درآمريكا ابتدا نمايش فيلم قرار بود به صورت غير انتفاعي و بدون سود مالي اجرا شود.اما خيلي زود تغيير عقيده دادند.
دوربين،پروژكتور،نوار سلولوييدي و ديگر وسايل اصلي ساخت و نمايش فيلم درطول يك قرن تغيير چنداني نكرد.البته بااضافه شدن صدابه تصويردرسينماتحول بزرگي به وجود آمد، اما رنگ،تصويروايداسكرين،،صداي استريو،وغيره بيشتر جنبه تزييني داشته است .
سيستم نمايش فيلم ديجتالي نير مانند پروژكتورهاي قديم از درون اتاقكي از پشت تماشاگر به روي پرده فرستاده مي شود.اما تصاوير از طريق نور دهي به نوار سلولوييدي تهيه نمي شود. براي هر پخش كننده اي هزينه تهيه كپي هاي مختلف از يك فيلم، حمل و نقل آسيب هاي احتمالي و غيره بسيار سنگين است . وقتي سيستم ديجتالي به طور كامل جايگزين شود، ديگر نيازي به تهيه كپي نخواهد بود و ساخت آن كه بر اساس امواج و علايم ماهوره ايي است به پخش كننده امكان مي دهد كه يك كپي واحد را بتوان در چندين سينما مخابره و به نمابش در آورد.اين شكل نمايش،امكان برنامه ريزي آسان و دقيقي به پخش كننده مي دهد.
درآن زمان بيشتر فيلم ها در تقطيع هاي سينمايي ساخته خواهد شد، زيرا مردم به اين تصاوير عادت كرده اند،اما انتشار آن از طريق ماهواره اي خواهد بود كه هرنوع بهر برداري را ممكن مي كند. تصاوير اصلي تبديل به اطلاعات ديجتالي مي شوند، سپس مجددا تبديل به رنگ هاي اصلي شده و از طريق پروژكتورهايي با لنزهاي خاص به روي پرده مي افتد. اواخر ژوين 1999اين سيستم جديد در شهرهاي لس آنجلس، نيوجرزي و و نيويورك اجرا شد و فيلم هاي جنگ هاي ستاره اي:اپيزود اول، تهديد شيح و يك همسر ايده آل با اين تكنو لوژي به نمايش درآمد.تارزان كمپاني ديسني در ژوييه به همين طريق پخش شد.
...وقتي نمايش هاي ديجتالي شروع شود، همه سردرگم خواهيم شد.تصور كنيد كه همه اصطلاحات را بايد تغيير داد.اكنون جشنواره فيلم، مدرسه فيلم، منتقد فيلم و غيره داريم، اما پس از اين ديگر فيلمي وجود نخواهد داشت. مرور فيلم چه خواهد شد؟ نقد فيلم ؟...
... به نظر من پس از اين اتفاقات، سينما هم پديده ايي مثل ديدار نهايي كشتي، مسابقه هاي بسكتبال NBA،تور موسيقي پاپ، مراسم ازدواج فلان شاهزاده، مراسم بازديد شخصيتي ملي از بنايي تاريخي و ... خواهد شده و سطح آن تا فيلم هفته پايين خواهد آمد.
همه اينها را در تلويزيون مي بينيم، اما تاثير شگفت انگيزي برما ندارد.آن چه كه سينما را خاص مي كند، محدويت ها و نكات منحصر به فردي چون فيلمنامه، كارگردان، لوكيشن، بازيگر و ...به عنوان يك فناوري دقيق و ويژه است. سينماي ديجتالي همه اين ها را از بن عوض خواهد كرد. به نظر من پس از انقلاب ديجتالي دو مساله عمده پيش مي آيد:
1 ) تماشاخانه هاي ديجتالي همه امكانات تلويزيون از جمله پخش زنده و مستقيم را دارا خواهند بود.
2 ) بايد به مردم چيزي متفاوت از تلويريون خانه هايشان نشان داد تا حاضر به تحمل طي مسير سينما و پرداخت هزينه فيلم شد.
اما تنها تلويزيون نيست كه بر سينما تاثير خواهد گذاشت. انقلاب ديجيتالي امكان ارتباط دوطرفه را برقرار مي كند. وبه لطف رايانه هاي شخصي هركسي مي تواند از خانه خود شكل فيلم ها را تغيير دهد.هر بچه ايي مي تواند در آن دخل تصرف كند، ارتباط دو طرفه تلفني برقرار شود. صحنه هاي قابل تغيير به وجود بيايد و ديگر همه چيز مانند بازي هاي رايانه ايي جنگ خليج فارس ، معما ، شما در صندلي خلبان و ... خواد بود.
براي پيچيده نويس ترين مولفان نيز مشكل به وجود خواهد آمد. فرقي نمي كند كه نويسنده يك موضوع كم هزينه باشند يا مثلا اثري كه اسپيلبزگ بخواهد آن را بسازد براي هر اثري مي توان صدها نسخه و شكل تازه ساخت، نسخه شب جمعه، نسخه يك شنبه بعد و نسخعه تازه ايي براي روز چهارشنبه!اين جهنم مجموعه داران و تاريخ نگاران است . تصور كنيد كه كسي بخواهد همه اين چيزها را گرد آوري كند!هيچ فيلم جدي وجود نخواد داشت. البته وجود خواهد داشت، اما براي تماشاكردنش بايد تلويزيون را خاموش كرد و به مراكز هنري مراجعه كرد.
بيش از يكي دو دهه طول نخواهد كشيد كه آخرين سينماي آمريكا نير تبديل به تماشاخانه اي ديجتالي بشود و سينما تاثبر خود را از دست بدهد. پس براي ديدن فيم واقعي و نه آن چه به غلط فيلم ناميده خواهد شد.مي بايست به موزه هنرهاي معاصر يا موزه تصاوير متحرك رجوع كرد. قطعا آن چه بر نوار سلولوييد ثبت شده علي رغم تعلق داشتن به دوره ايي كهن هنوز محبوب و مورد علاقه مردم خواهد بود. اگر كودكي داريد كه تازه به را افتاده، پس بزودي موقعيتي خواهيد يافت تا برايش چگونگي يك فيلم سينمايي را تعريف كنيد.
اكنون تهديد شبح،يك همسر ايده آل و تارزان به طريق ديجيتالي به نمايش درآمده اند.آيا مي توانيد مردمي را تصور كنيد كه در پاييز 1927 به تماشاي آوازه خوان جاز نشسته اند؟با تماشاي اين فيلم همه تصورات آن ها از سينما به هم ريخت و از آن پس پديده ايي به نام «ناطق» وارد دنياي آنها شد.ما اين پديده جديد كه سينما يمان را ويران خواد كرد چه خواهيم ناميد؟
آن چه كه لازم است بفهميم،تغيير سينما با چيزي شبيه به تكنولوژي تلويزيوني است.طبيعي است كه تماشاخانه بيشتروبرنامه هايشان متنوع ترخواهد شد.امكان پخش برنامه زنده از رسانه اي چون تلويزيون ديگر محدوديت هاي فيلم هاي بلند داستاني را نخواهد داشت . مي توان مراسم بزرگ و جالب مثلا اسكار، انواع كنسرت هاي زنده،مسابقات ورزشي و... رادر سطحي وسيع بر پرده ايي عريض و با كيفيتي فوق العاده ديد.
«گادفري چشاير»
« سينما،تماشاخانه ديجيتالي- هفته نامه سينما جهان شهريور1380»

تهران - 1371 شمسي
پرداختن به هنر هرگز جدااز پرداختن به علم نبوده و در دوران مختلف تاريخ اگر چه رابطه علم و هنر اشكال مختلفي به خود گرفته ولي هرگز قطع نشده. امروزه در پي تكامل ابزاري كه هنرمند براي كار خود از آن بهره مي گيرد و با توليد هنر هايي مثل سينما كه ابزار پيچيده تر و حساس تر را وسيله كار خود قرار مي دهند. اشراف هنرمند به دانش استفاده از اين ابزار بيش از پيش اهميت پيدا كرده ، چنانكه خلاقيت توانايي هاي او در بسياري موارد از علم و دانش قابل تفكيك نيست .
شايد سينما كه هم هنر محسوب مي شود هم صنعت،ضمن اينكه فيلم حاصل كار جمعي از هنرمندان متخصص با مهارت هاي مختلف است . آنچه به صورت يك بدنه واحد بر پرده ظاهر مي شود از پاره هايي مجموع آمده كه هر كدام نتيجه دانش و ذوق در يك زمينه خاص است و هركدام در جذابيت فيلم اهميت بسزايي دارند.
«محمد آلادپوش»
«منابع نور مصنوعي در سينما، 1371- پايان نامه تحصيلي »
تهران – 1376 شمسي
شكل گيري هنرها همواره در طول زمان بر اساس شرايط اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي، تحت تاثير پيشرفت ها و تحولات تكنولوژيك بوده است. بر اين اساس ارتباط نزديكي بين علوم،فنون و هنرها وجود دارد. گاه ضرورت هاي تكامل تكنولوژيك منجر به تغييري در نظام زيبا شناسي يك هنر مي شود. گاه ضرورت هاي زيبا شناختي تكنولوژي تازه اي را طلب مي كند و غالبا تكامل تكنولوژيكي، خود حاصل عوامل ايديولوژيك و اقتصادي است از اين نظر ما پيوسته با تغيير و تحول در مفاهيم و تعابير اين حوزه از اندبشه بشري روبرو هستيم. اين روند بويژه در سال هاي پاياني قرن بيستم ازاهميت و دامنه زيادي برخودار بوده است. درك چگونگي سيرتكامل و شكل گيري هنرها(ي تصويري) بدون دانش عمومي از تكنو لوژي هاي آنها مشكل است. توجه به اين روند در اين سال ها ، بيانگر تحقق زمينه گسترده عبور از يك نظام و جريان اطلاعاتي – ارتباطي (به منزله يك زبان بياني) به نظام ديگر خواهد بود.از عناصر اصلي اين جريان عنصر«تصوير»است.
«محسن شمس»
«صنعت تصوير، سير تحولات با نگاهي به آينده 1376 پايان نامه تحصيلي»
تهران - 1380 شمسي
با وجود تمام مزيت ها و امكاناتي كه سينماي ديجيتال در اختيار دارد به جرات مي توان گفت سينماي ديجيتال نخواهد توانست جاي نگاتيو را درسينماي جهان بگيرد تنها مي توان گفت سالن هاي سينما جاي ديجيتال را در خودشان باز كرده اند. كساني كه سيستم هاي ضبط ديجيتال را طراحي كرده و ساخته اند به پخش سينمايي ديجيتال هم فكر كرده اند و سالن هايي طراحي كرده اند كه با تكيه به يك سيستم پخش مركزي (برادكست) فيلم هايي را كه به صورت ديجيتال ساخته شده اند هم زمان در چندين سالن سينما و تنها با يك پخش كننده اي ماهواره اي مركزي نمايش دهند اين در حالي است كه سيستم پخش آپاراتي سينماي ايران- در بهترين حالت ممكن- مربوط به دو دهه ي گذشته است .
در نهايت ذكر دوباره ي اين نكته مهم به نظر مي رسد كه سينماي ديجتال نوع جديدي از سينماست كه قرار نيست جاي نگاتيو را پر كند و خود تعاريف و محدوده هايي جدا از سينماي نگاتيو پيدا كرده. اين نوع سينما تفكر،انديشه ،طراحي ،دانش و فن خاص خود را مي طلبد كه مواردي با سينماي نگاتيو نزديكي و در مواردي هم فرسنگ ها فاصله دارد.
«تورج اصلاني»
« واردات دوربين بدون دانش، سينماي نو شماره نهم 1380»

تهران - 1380 شمسي
من سيستم ديجيتال را نمي پسندم با اينكه ار اولين نفراتي هستم كه با آن در ايران كار كرده ام. توصيه خاصي در كار نيست. حداقل در مورد اين سيستمي كه در اختبار ما هست و با توجه به مراحل پس از توليد آن مثل تبديل به نگاتيو و ...اصلا مريتي ندارد.فقط شايد سبكي آن بتواند به عنوان يك مزيت در نظر گرفته شود كه خيلي از فيلم بردارها سبكي را نمي پسندد. دوربين هر قدر سنگين تر باشد،حركاتش نرم تر است.روي سه پايه راحت تر مي نشيند و حتي براي حركت روي دست هم مناسب تر است .
«محمدرضا سكوت»
«دوربين هاي ديجيتال جاي ابزار سنتي سينما را نمي گيرند، سينماجهان شماره چهل1380»

تهران – 1381 شمسي
بحث كاربرد ديجيتال در سينما و اساسا دگرگون شدن سيستم فيلم به مقوله ويديو و حال در شكل تكنولوژيك ترش ديجيتال، بحثي است كه كم و بيش مي شود گفت جهان سينما را فرا گرفته و دلشوره هايي گاهي ابراز شده راجع به اين كه آيا اين تكنولوژي جاي كاربرد سلو لوييد را درسينما خواهد گرفت و آيا آن را كامل تر خواهد كرد؟ پاره اي به لحاظ مفهومي و به لحاظ شيوه ساختاري نسبت به آن انتقاداتي دارند، از جمله اين كه سينما را به سمت و سوي يك نوع سهل پذيري و يك نوع ساده نگري حركت خواهد داد. پاره اي نيز اعتقاد دارند كه امكاناتي كه اين مقوله سر راه فيلمسازها قرار مي دهد شرايطي را فراهم كي كند كه آنها بتوانند هر نوع ايده اي را به فيلم تبديل كنند، خاصه در شكل سينماي مولف و يابه اصطلاخ سينماي هنري كه خب اين مباحث را كم وبيش شنيده ايم از جمله مثلا نهضت دگما كه سردمدارانش بر اين باورند كه فيلمساز با اين امكانات مي تواند هر نوع ايده ايي را با مخارج ارزان و. با بودجه كم به فيلم تبديل كند و يسياري نقطه نظر هاي ديگر مثلا در CAMERA IMAGEسال 2000مايكل چيمينو يك بيانيه بلند راجع به خطر ديجيتال در سينما مطرح كرد.
از ديدگاه خودمان و در جغرافياي خودمان اگر بخواهيم به اين مقوله نگاه كنيم ،من دو ديدگاه هست كه قابل بررسي است: يكي نگرش صرفه جويانه يا تقليل بودجه و ديدگاه ساختار به اصطلاح ارزان تر در سينماست كه بنيه سينماي ايران اين بحث را پيش مي كشد.
در ايران مسير هايي كه مي توانند سينماي ارزان را مطرح كنند، قابل توجه فيلمسازان بوده و بسيارديده ايم كه شكل هاي مختلفش توسط فيلمسازهاي متعددي از جمله در راس شان كيارستمي به تجربه رسيده و تلاش هايي در اين زمينه اتفاق افتاده مثل حذف پاره ايي از مقولات تخصصي، حذف پاره ايي از عناصر جانبي و اين تا حدي پيش رفت كه ديگر در فيلم ده شاهد اين بوديم كه نه تنها گريم و صحنه و نور و بقيه مقولات، بلكه مي شود گفت به تعبير خود كيارستمي حتي كارگردان هم از شكل ساختاري سينما كنار رفت.
اين ديدگاه را از ناحيه تهيه كنندگان ايراني اگر مورد ارزيابي قرار بدهيم... به عدم شناخت دقيق آنها از اين مقوله بر مي گردد. ديدگاه تهيه كننده ايراني در كار با دوربين ديجتال بر مي گردد به اين كه مثلا نور را به شكل قابل توجهي تقليل مي دهد و مصالح ارزان تري را در اختيار فيلمبردار و نهاينا تهيه كننده قرار مي دهد.
سينماي هنري كه ساختار خودش را درگرو مفهوم مي داند به مقوله تكنيك در اجرا توجه دارد،براحتي مي تواند با اين قضايا كنار بيايد ولي سينماي حرفه ايي كه اسا سا بنيادش بر يك جور ساختار فني تر است وقتي با اين مقوله روبرو مي شود دچار گرفتاري هايي مي شود.كه حداقل من در نجربيات خودم طي يكسال گذشته آنها را لمس كرده ام.
دو فيلمي كه من سال گذشته كار كردم مي شود گفت به لحاظ ساختاري در دو مقوله كا ملا متفاوت ارزيابي مي شود، يك فيلم كاملا با ساختار دگما گونه بدون به اصطلح نور پردازي هنري و ساختار بصري ويژه از جمله عدم كاربرد نور و تركيب و دكور و ...فيلم ديگري كه دقيقا با شكل و ساختار حرفه ايي يك روش را پيش روي خودش قرار مي دهد كه سعي بكند از مقوله ديجيتال بهربرداري كاربرد نگاتيو 35 را داشته باشد. همين جا تكليف برخورد ما با اين قضيه روشن مي شود.
در ساختاري مثل فيلم آبادان تكنولوژي ديجتال برزگ ترين كمك را مي كندو بهترين بهره برداري را مي شود از اين سيستم كرد،.... اما در شكل دوم يعني شكل ساختار حرفه ايي در سينما با امكانات تكنيكي قابل توجه و به اصطلاح بكارگيري عناصر گوناگون در شكل و قالب تعرف شده خودشان،آن وقت ما يك سري مسايل و مشكلاتي روبرو مي شويم.
متاسفانه آن چه در ايران در سينماي ديجيتال ايران وجود دارد، از دوربين ها و سلير امكانات گرفته تا مكانيزمي كه براي تبديل شدن به 35 م. م. هست اساسا براي كاربردهاي حرفه ايي نيست ... كيفيتي كه به دست مي آيد فاصله بسيار زيادي دارد با كيفيتي كه از طريق نگاتيو به آن دست پيدا مي كنيم.
در فرنگ براي اين نوع كار اساسا با تكنيك HD كار مي كنند كه به لحاظ رزلوشون و ويژگي هاي بصري و ساختاري و تصويري به كلي متفاوت است با سيستم هايي كه براي كارهاي مستند و تلويزيوني يا خبرياستفاده مي كنند.
سيستم HDنه تنها مكانيزم تكنيكي و جنس تصويرش به كلي متفاوت با سيستم هاي معمول نه چندان حرفه ايي موجود در ايران است . بلكه امكانات گسترده تري را در اجزا با خودش به همراه مي آورد.
در سينماي ايران مفهوم كلي و عبارت عمومي اين واژه يعني ديجتال هنوز در ايران جا نيفتاده چون اسا سا اگر قرار بشود به آن سمت و سو حركت كنيم،آن وقت تفاوت عمده ايي در بودجه با سيستم نگانيو پيدا نخواهيم كرد. به دليل قيمت هاي بسيار بالاي دوربين هاي HD، عدسي هاي بسيار متنوع و بسيار گران اين سيستم و همچنين سيستم تبديل ديجتال به 35 م. م. كه هم موادش و هم سيستم و دستگاهي كه الان در دنيا وجود دارد ربطي به سيستمي كه در ايران اتفاق مي افتد ندارد.
«محمود كلاري»
«درباره تصوير برداري ديجيتال در سينماي ايران، صنعت سينما شماره ششم 1381»
تهران – 1381
عليرغم وجود يك چرخه فعال توليد در اين سال ها ما شاهد يك توسعه نايافتگي در اين بخش هستيم ريشه اين مسئله كجاست؟ دانش و تئوري كجا بايد توليد شود ؟ مسئوليت اين امر با كجاست ؟ در چه حوزه هايي ما نياز به طرح مباحث جديد داريم ؟ وظيفه محيط هاي آموزشي ما نسبت به تامين اين نيازها چيست ؟ به منابع آموزشي نگاه كنيد، وضعيت ترجمه و انتشار كتابهاي جديد، در طول يك دهه اخير تقريبا هيچ كتاب جديدي در حوزه مسايل فني و تكنولوژي ترجمه و چاپ نشده است. و اين در حالي است كه تاثير تحولات تكنولوژيكي در حوزه هاي مختلف توليد يك امر اجتناب پذير شده است. مباحث جديد در حوزه صداي ديجتال ، تدوين ديجتال، پردازش ديجتالي تصاوير ... تنها منبع تامين نيازهاي تئوريك اين حوزه تجربه هاي شخصي افراد است. و چگونه بايد تكنولوژي جديد را تئوريزه كنيم و در حوزه سينماي داخلي آن را نشر دهيم؟ وآن را به يك جريان بالنده و حاضر تبديل كنيم ؟
با توجه به گستردگي حوزه تحولات، اين وضعيت پيامدهاي علمي، اقتصادي و فرهنگي متفاوتي مي تواند داشته باشد. ببينيد از طرح جدي مسئله تدوين غير خطي تقريبا يك دهه مي گذرد، طرح اين موضوع در كشور ما هم در همين حدود است. قابليت ها و امكاناتي كه اين روش مي تواند در فرآيند توليد داشته باشد بر كسي پوشيده نيست و تجربه هاي موفقي در بخش خصوصي در اين زمينه داشته ايم . ولي اين فرآيند يك حلقه مفقوده دارد و آن امكان تبديل اطلاعات حاشيه فيلم به رمزهاي زماني ويديويي و بالعكس است . كه سرمايه گذاري در اين رمينه كه سرمايه گذاري ناچيزي هم است حتما بايد توسط جايي صورت بگيرد كه امكان تله سينماي پيشرفته را دارد . ولي اتفاقي نمي افتد.
در زمينه تبديل اين نوارهاي ويديو برروي نوار سلولوييد ، و اطلاق فيلم سينمايي به آنها . كه بحث درباره آن از حوصله اين فرصت خارج است . يك طبي ايجاد مي شود . موجي راه مي افتد . غير علمي و غير حرفه ايي بعد آن را سينماي(به اصطلاح) ديجيتال مي ناميم . هيچ كس هم نه نقد مي كند و نه بررسي . اشكالي ندارد بازار دنبال منافع و مطامع خودش است و ولي آنجايي كه بحث سرمايه ملي و سينماي ملي پيش مي آيد وظيفه چه كسي و يا چه نهادي است كه جلوي بروز يك انحراف را بگيرد؟ وازاتلاف زمان وفرصت هاوامكانات جلو گيري كند. و يا حداقل مسئله را رفته رفته به مسير صحيح هدايت كند.
طرح تحولات وآشنايي باآن اجتناب پذير شده، شما نشانه هاي اين تغيير رفتاررادربدنه سينما مي توانيد مشاهده كنيد. ولي مهم مديريت كيفي و كمي روند اين تحول است . هر نوع امر ترويجي و توسعه ايي اگر مطالعات لازم را پشت سر نداشته باشد. مديريت متناسب با گستردگي و اهميت موضوع را نداشته باشد . ضرورتانتيجه مطلوب در پي نخواهد داشت، ضمن اينكه هزينه هاي اين تغييررفتارنيزبالاخواهدبود. مثال تبديل ويديو به ديجيتال مصداق اين امر است. جريان صدا گزاري ديجتال مصداق همين امر است. و .... از سوي ديگر وضعيت پر شتاب تحولات تكنو لوژي را درجهان در نظر بگيريد. سرعت آن شتاب و سرعت حركت ما؟
«محسن شمس»
«صنعت سينما، در پي يافتن جايگاه سينما ملي، ،صنعت سينما،شماره پنجم 1381»

تهران – 1381
نكته ديگري كه در مجموع توليدات امسال سينما نظر را به خود جلب مي كند ، توليد فيلم سينمايي به طريقه تصوير برداري ويديويي و انتقال آن به فيلم 35 م. م. ،با استفاده از امكانات كامپيوتر است . كه اصطلاحا به آن ديجيتال مي گويند . (كه بررسي ابعاد متفاوت و ماهيت اين فرآيند و ارتباط آن با يك مقوله حرفه ايي به نام سينما يك ضرورت است .) اين توليد نسبت به سال گذشته دو برابر شده است . سال گذشته حدود 7 عنوان فيلم به اين شيوه تصوير برداري شده است . و امسال حدودا 15 فيلم . يكي از دلايل متراكم شدن توليد در سال هاي اخير (و احتمالا سال هاي آتي ) همين موضوع است .البته ازنظر من اين يك زنگ خطر براي سينماي ايران است . با توجه به استفاده از وسايل ويديويي غير حرفه ايي (وغيرمتعارف) براي چنين فرآيندي در سينماي ايران ،رشد اين روند به مصلحت سينما نيست .

«محسن شمس»
«صنعت سينما، موج سينماي جوان در حوزه حرفه اي، ،صنعت سينما،شماره هفتم 1381»

هیچ نظری موجود نیست: